در این صفحه مجموعه مقالات انگلیسی علمی پژوهشی و علمی ترویجی (مروری) جدید در زمینه بازارهای ارز – نرخ ارز – نرخ دلار و … و … با ترجمه تخصصی مربوط به سال های ۲۰۲۳ – ۲۰۲۲- ۲۰۲۱ و … از نشریات ISI معتبر الزویر ( ساینس دایرکت ) ، امرالد ، اسپرینگر ، وایلی و .. موجود می باشد- مقالات ترجمه شده درباره نرخ ارز کاملا تخصصی ، روان و سلیس به زبان فارسی به صورت فایل وورد WORD ترجمه و تایپ شده اند. این مقالات به عنوان مقاله بیس پایان نامه ها و پروپوزال های مرتبط با نرخ ارز (مقاله بیس درباره بازارهای ارز ۲۰۲۳- ۲۰۲۳) نیز قابل استفاده می باشند- دانلود مقالات انگلیسی درباره بازار ارز، رایگان می باشد – مقالات ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ درباره بازار ارز با ترجمه به لیست اضافه گردید
مقاله ۲۰۲۲ درباره نرخ ارز و بازارهای ارز به لیست اضافه گردید
برای مشاهده جزییات و دانلود مقاله انگلیسی ترجمه شده نرخ ارز
بر روی عنوان مقاله مورد نظر کلیک نمائید
- مقاله انگلیسی با ترجمه ۲۰۲۳ حسابداری برای ارزهای دیجیتال
- مقاله انگلیسی با ترجمه ۲۰۲۱ اثرات متقابل بین بازارهای مالی ، پاندمی Covid-19 و تحریم های اقتصادی: مطالعه موردی ایران
- مقاله انگلیسی ترجمه شده ۲۰۲۰ رمز ارزها و شاخص های بازار سهام
- مقاله انگلیسی ترجمه شده ۲۰۱۹ اثرات ریسک های وابسته به جغرافیای سیاسی بر بازده و نوسان بیت کوین
- مقاله انگلیسی با ترجمه ۲۰۱۹ تجزیه و تحلیل نرخ ارز و تولید ناخالص داخلی (GDP) توسط سیستم استنتاج فازی عصبی تطبیقی (ANFIS)
- مقاله انگلیسی ترجمه شده ۲۰۱۹ تاخیر قیمت و حساسیت های بازار در بازارهای ارز دیجیتال
- مقاله ترجمه شده ۲۰۱۸ : نوسانات نرخ ارز و عملکرد تجارت بین المللی: شواهدی از ۱۲ کشور آفریقایی
- مقاله انگلیسی با ترجمه ۲۰۱۸ : عدم تقارن نرخ واقعی ارز و فقر : نقش کمک های مالی
- مقاله ترجمه شده ۲۰۱۷ : نوسانات نرخ ارز و غیر طبیعی بودن بازده سهام
- مقاله ترجمه شده نوسانات نرخ ارز و تجارت خارجی : مطالعه موردی قبرس و کورواسی
- مقاله ترجمه شده بی ثباتی تقاضای پول و تداوم نرخ واقعی ارز در مدل پولی نرخ ارز USD-JPY
- مقاله ترجمه شده تجزیه وتحلیل نوسانات نرخ ارز رومانیایی
مقالات انگلیسی درباره ارز بدون ترجمه
- مقاله انگلیسی ۲۰۲۳ تاثیر نامتقارن احساسات سرمایه گذار و اخبار رسانه ای بر بازده بیت کوین
- مقاله انگلیسی ۲۰۲۳ اثرات نامتقارن ریسک ژئوپلیتیکی(جغرافیای سیاسی) بر ارزهای اصلی: جنگ روسیه و اوکراین
- مقاله انگلیسی ۲۰۲۲ پیش بینی نوسانات نرخ تسعیر دلار آمریکا با مدل های محاسباتی و رفتار انسانی
- مقاله انگلیسی ۲۰۲۲ تعدیل اندازه نیروی کار به عنوان یک واکنش استراتژیک به شوک های نرخ ارز: یک برنامه استراتژی سه جانبه برای شرکت های چینی
- مقاله انگلیسی ۲۰۲۲ ریسک های ژئوپلیتیکی و نوسانات نرخ ارز در کشورهای BRICS
- مقاله انگلیسی ۲۰۲۲ شوک های صرف ریسک و سیاست نرخ ارز محتاطانه
- مقاله انگلیسی ۲۰۲۱ استراتژی های کم نوسان برای رمز ارزهای با نقدشنوندگی بالا
- مقاله انگلیسی ۲۰۲۱ تورم و بیت کوین: تجزیه و تحلیل سری زمانی توصیفی
- مقاله انگلیسی ۲۰۲۱ واکنش بازارهای سهام به نوسانات صعودی و نزولی بیت کوین: تجزیه و تحلیل کمی
- مقاله انگلیسی ۲۰۲۱ طلا،تورم و نرخ ارز در اقتصادهای دلاریزه – مطالعه مقایسه ای ترکیه ، پرو و ایالات متحده
- مقاله انگلیسی ۲۰۲۱ تأثیر سیاست پولی ایالات متحده بر نرخ های ارز کنترل شده و نظام های ارزی میخکوب
-
مقاله انگلیسی ۲۰۲۱ پایداری نوسان شرطی و سرریز نوسان در بازار ارز خارجی
- مقاله انگلیسی ۲۰۱۹ حسابداری برای نرخ های ارز واقعی با استفاده از داده های میکرو
- مقاله انگلیسی ۲۰۱۹ بازارهای بیت کوین متمرکز و غیر متمرکز: یورو در برابر دلار و پوند
- مقاله انگلیسی ۲۰۱۹ نگهداری طولانی تر بیت کوین: توانایی پوشش ریسک پویای بیت کوین
عوامل موثر بر نرخ ارز
مهمترین عوامل پایه در تعیین برابری ارزهای جهان براساس برخی تئوریها به ۳ شکل:
۱ – مدلهای معامله قسمتی (Partial equilibrium models)
۲ – مدل معاملات عمومی (general equilibrium models)
۳ – نامعادلات یا مدلهای هیبریدی (disequilibrium or hybrid models) تعریف و بررسی شدهاند.
در مدل معادلههای قسمتی ارتباط «برابری قدرت خرید» (Purchase power parity) که تنها بازارهای کالا را شامل میشود، همچنین «برابری نرخ بهره پوشش یافته» (Covered interest rate parity)
برابری بهره پوشش نیافته (uncovered interestrate parity) که بازار داراییها را بررسی میکند و مدل معاملات خارجی که مهمترین عامل تعیین نرخ برابری ارز را «تراز پرداختها» میداند، مورد بررسی قرار میدهد.
مدلهای عمومی تعیین نرخ ارز، معاملات بازار کالا، بازارپول و تراز پرداختها را نیز شامل میشود. ترکیب معادلات پولی با تعدیل قیمت و تعدیل خروجی به سوی معادلات بلندمدت که به معادلات پولی هیبریدی در کنار «برابری قدرت خرید» یا «برابری بهره پوششنیافته» تعبیر میشود. تراز پرداختها در این تحقیقات به عنوان پایه اصلی معادلات تعیین نرخ ارز به شمار میآید.
برابری قدرت خرید
«برابری قدرت خرید» به عنوان یکی از عوامل مهم و تاثیرگذار در تعیین نرخ ارز به شمار میرود. این مکانیسم در شرایطی به کارآیی قابل قبولی در تعیین نرخ ارز میرسد که قیمتهای کالا در دو کشور واقعی بوده و فارغ از مشکلات واردات و صادرات، کیفیت محصولات نیز یکسان باشد.
رابطه برابری قدرت خرید به تئوری تعیین نرخ ارز از طریق فرضیات رفتار واردکنندگان و صادرکنندگان در پاسخ به تغییرات مربوط به هزینه سبدهای بازار ملی تبدیل شده است. در واقع زمانی که یک کالا در کشوری یک قیمت و در کشور دیگر بهای دیگری دارد، انگیزه سوداگری، بازرگانان را به خرید این کالا با قیمت کمتر و فروش آن با قیمت بالاتر وا میدارد. این قانون تفاوت قیمت میتواند به برابری قدرت خرید (PPP) منتج شود، ضمن اینکه معادله سبد کالاها در بازار کشورها را نیز تبیین میکند. در خصوص کالاهای ویژه تکنرخی در سطوح بینالمللی، انتظار میرود آربیتراژ آنها بیش از آنکه بر سبد بازار کالا و خدمات تاثیر بگذارد، بر نرخ ارز تاثیر خواهد داشت. برابری قدرت خرید
(Purchase Power Parity) از یک قانون ویژه و در عین حال ساده منتج میشود. به طور مثال اگر یک موز در آمریکا یک دلار و در اسپانیا ۱۳۳ «پزوتا» (واحد پول سابق اسپانیا) معامله شود، نرخ برابری دلار آمریکا در مقابل این ارز یک به ۱۳۳ است. این قانون به قانون تکنرخی کالا (Law of one price) موسوم است که از مقایسه نرخ خرید یک کالا در دو کشور میتوان به برابری ارزهای آنها پی برد. در این میان دلایلی وجود دارد که همیشه «برابری قدرت خرید» کارآیی تمام و کاملی ندارد.
از جمله اینکه قانون تکنرخی کالا در کوتاهمدت انجامپذیر نیست. قانون تکنرخی نیازمند آربیتراژ کامل کالا است. این بدین معنی است که اشخاص قادر باشند که هر کالایی را وارد و صادر کنند. این کالا باید در عین یکسان بودن از لحاظ کیفی در کشورهای مختلف، قیمتهای مختلفی داشته باشد. فرض این شرایط در کوتاهمدت دشوار است. از سویی بازار داخلی کشورها به دلیل تعدد وجود خردهفروشها و واسطههای فروش، با تفاوت قیمت روبهرو است. دیگر اینکه فرض بر این است که دولتها در تعرفههای گمرکی، سهمیههای تجاری، مالیات و شرایط محدودکنندهای از این دست دخالت نکنند.
از سویی دیگر «برابری قدرت خرید» به دلیل برخی کالاهای مهم غیرقابل تجارت و تفاوت بهرهوری در بخشهای مختلف کشورها نمیتواند در درازمدت به عنوان شاخص تعیینکننده در برابری ارزها باشد. این بدین معنی است که همواره در کشورها یک تفاوت دائمی در سطح قیمتها وجود دارد که از طریق نرخ ارز نیز قابل جبران نیست. همانطور که سلیقهها نیز دستخوش تغییر میشوند، نرخ ارز نیز تغییر میکند. از سویی ساختار بازارها نیز ممکن است تغییر کند و معادلات تعیین نرخ نیز به هم بریزد. در این میان موارد کمی وجود دارد که شاخص PPP در کوتاهمدت نیز قابل اعتنا است. در این صورت اقتصاد با شرایط تورمی شدید دست به گریبان است و ارز داخلی (پول ملی) توانایی ارزشگذاری قیمتها را ندارد و بنگاههای اقتصادی ترجیح میدهند که اقتصاد خود را دلاریزه کنند.
تراز پرداختها
تراز پرداختها جدولی است حاوی مبادلات بدهکار و بستانکار یک کشور، کشورهای دیگر و سازمانهای بینالمللی که به شکل مشابه با حساب درآمد و مخارج شرکتها تنظیم میشود. این مبادلات به دو گروه کلی تقسیم میشوند؛ حساب جاری و حساب سرمایه.
حساب جاری نیز متشکل از دو بخش است: تجارت مرئی (یعنی واردات و صادرات کالاها) و تجارت نامرئی (یعنی درآمد و مخارج خدماتی مانند بانکداری، بیمه، جهانگردی، کشتیرانی و نیز سود دریافتی از طرفهای خارجی و بهرههای پرداختی به آنها) تفاوت میان درآمد ملی و مخارج ملی به صورت مانده حساب جاری منظور میشود.
در این ترازنامه جذب ارز به داخل کشور از محل صادرات کالا و خدمات به خارج یا ورود سرمایه به داخل کشور با اقلام مثبت منظور میشود که خود با افزایش نرخ برابری ارز رابطه مستقیم دارد. اعمال سیاستهایی همچون کنترل ارز و خرید و فروش آن نیز از جمله اقداماتی است که از طریق تعدیل سطح تقاضای کل در اقتصاد داخلی برای خنثی کردن فشارهای وارده بر موازنه پرداختها به کار گرفته میشود.
در واقع تعیین نرخ برابری ارز (به صورت کاهش ارزش پول) از جمله سیاستهای متداولی است که در کشورهایی که نظام ارزی ثابت یا مدیریت شده و حتی شناور مدیریت شده دارند، برای جبران کسری تراز پرداختها انجام میشود.
تعیین نرخ ارز از طریق تراز پرداختها بیشتر درخصوص اقتصادهای وابسته موضوعیت پیدا میکند. با این توضیح که معادلات داخلی و خارجی در تعیین نرخ ارز نقش ویژه دارند.
فرض معاملات داخلی این است که اشتغال به حد کافی وجود دارد و نرخ بیکاری در حد طبیعی خود است و به عبارت دیگر فشاری برای تغییر میزان واقعی دستمزد وجود ندارد.
اما معاملات و موازنههای خارجی بیشتر به تراز پرداختها توجه میکنند. اگرچه برخی حساب جاری را با تراز پرداختها اشتباه میگیرند. در واقع این تئوری عجیبی است که میتواند انحراف از برابری قدرت خرید یا خود برابری قدرت خرید را در صورت لزوم توضیح دهد.
در این میان، مشکل آنجا است که نه میتوان دقیقا نرخ طبیعی اشتغال را تعیین کرد و نه میتوان به نرخ ارزی که شامل موازنه حسابهای خارجی باشد، دست یافت.
پول و داراییهای ارزی
افزایش ارزش داراییهای ارزی خود موجب تقویت پول ملی میشود. بنگاههای مالی و بانکهای مرکزی با مدیریت ذخایر ارزی خود میتوانند ضمن آربیتراژ به تقویت برابری پول خود با سایر ارزها اقدام کنند. در یکی از معاملات این بخش که به «برابری بهره پوشش یافته» (CIRP) موسوم است، اگر کاهش قیمت قابل انتظار توسط تفاوت نرخ بهره جبران شود بنگاهها میتوانند از آربیتراژ استفاده کنند.
مداخلات دولت
دولتها مکررا در بازار ارزهای خارجی مداخله میکنند و با فروش بخشی از ارزهای خارجی و ابزارهای پولی داخلی به استرلیزه کردن بازار و حتی با خرید سهام از بازار بورس داخلی به برخی مداخلات در بازار دامن میزنند. استرلیزه کردن در بانکهای مرکزی همان تغییر در ترکیب ذخایر ارزی است. بانکهای مرکزی اصولا ذخایر ارزی را افزایش داده و اعتبارات داخلی را کاهش میدهند.
برابری نرخ بهره (Interest rate parity)
سیاستگذاران پولی دریافتهاند که سیاستهای اتخاذ شده از سوی آنان بر برابری نرخ ارز تاثیرگذار است. افزایش نرخ بهره در داخل کشور عموما موجب افزایش ارزش پول ملی میشود و پایین آمدن نرخ بهره به افت ارزش پول کشور منجر میشود. بدین ترتیب قیمت داراییها نقش مهمی در نوسان نرخ ارز دارد. برابری نرخ بهره در ارتباط خود با نرخ ارز و نرخ تورم به دو شکل برابری نرخ بهره پوشش یافته (Covered interest rate parity) و برابری نرخ بهره پوشش نیافته (Uncovered interest rate parity) بیان میشود. برابری نرخ بهره پوشش یافته، رابطه قیمت آنی بازار و نرخ ارز در بازار آتی با نرخ بهره اوراق قرضه در اقتصاد دو کشور را بیان میکند.
برابری نرخ بهره پوشش نیافته، رابطه قیمتهای آنی و نرخ ارز مورد انتظار با نرخ بهره اسمی اوراق قرضه کشور را بیان میکند.
معادلات تعیین نرخ ارز به واسطه برابری نرخ بهره پوشش یافته به طور معمول بیان میکند که نرخ بهره داخلی باید بیشتر از نرخ بهره خارجی با مقدار برابر با نرخ تنزیل پول داخلی باشد. به طور مثال اگر نرخ برابری یوآن چین در مقابل دلار آمریکا ثابت باشد نرخ بهره در کشور نیز باید یکسان باشد. انحراف از این معادله به علتهایی چون هزینه تراکنشها، ریسکهای سیاسی، منابع ظرفیتهای مالیاتی و مزیتهای نقدینگی نسبت داده شده است.
در خصوص برابری نرخ بهره پوشش نیافته گفته میشود از آنجایی که سرمایهداران اصولا نسبت به رویدادهای آتی بیاعتماد هستند در چارچوب انتظارات عقلانی، اگر اطلاعات جدید بررسی شود نرخ بهره در آینده باید قویا تحت تاثیر انتظارات بازار باشد. در یک محیط غیرقابل اعتماد، وضعیت برابری یک نرخ بهره احاطه نشده ممکن است مورد توجه قرار گیرد. در واقع ممکن است که سایر متغیرها تغییری نداشته باشند. اما تغییر نرخ بهره ممکن است بر حسب شرایط با نرخ بهره مورد انتظار جایگزین شود.
برابری نرخ بهره در تعیین نرخ ارز در واقع به مفهوم برابری نرخ بازدهی دارایی در دو کشور است. اگر بازدهی داراییهای مالی بر حسب پول داخلی اندازهگیری شود، نرخ بازدهی داراییهای مالی داخلی (در کوتاه مدت) برابر است با نرخ بهره داخلی که مقدار این نرخ برابر است با نرخ بهره داراییهای خارجی به علاوه (منهای) نرخ انتظاری افزایش (کاهش) ارزش پول خارجی. نوسان نرخ ارز حقیقی از نابرابری نرخ بهره دو کشور مورد مقایسه ناشی میشود که نرخ ارز قابل انتظار نیز از این حیث تغییر میکند.
وجود ریسک نقش مهمی در این راستا ایفا میکند. در صورتی که عوامل کنترلی خاص در میان نباشد برابری نرخ بهره عامل قدرتمندی در تعیین برابری ارزها است.
در شرایطی که در برابر ریسک نوسان نرخ ارز رفتاری خنثی وجود داشته باشد، (بدون پوشش نرخ بهره) تفاضل نرخ بهره داخلی و خارجی برابر است با تغییر انتظاری نرخ ارز. اگر نرخ انتظاری ارز از نرخ ارز فعلی بیشتر باشد انتظار داریم که کاهش آتی ارزش پول داخلی با افزایش انتظاری ارزش پول خارجی برابر باشد و اگر نرخ انتظاری ارز از نرخ فعلی ارز کمتر باشد انتظار داریم که افزایش آتی ارزش پول داخلی با کاهش انتظاری ارزش پول خارجی برابر باشد. در شرایط گریز از نوسان نرخ ارز سازوکار پوشش نرخ بهره به کار میآید. با انجام دادوستد تامین در بازار سلف ارز افراد خود را از ریسک تغییرات نرخ ارز مصون میدارند. در این صورت نرخ سلف ارز باید جانشین نرخ انتظاری ارز در معامله برابری نرخ بهره شود.
یعنی اگر نرخ سلف ارز از نرخ ارز فعلی بیشتر باشد انتظار داریم که کاهش آتی ارزش پول داخلی با افزایش انتظاری ارزش پول خارجی برابر باشد و اگر نرخ سلف ارز از نرخ فعلی ارز کمتر باشد انتظار داریم که افزایش آتی ارزش پول داخلی با کاهش انتظاری ارزش پول خارجی برابر باشد.