اطلاعیه

مقاله ترجمه شده سازگاری سیستم های دانش سازمانی و مدیریت دانش برای بهبود کارایی و اثربخشی عملکرد

مقالات مرتبط با این موضوع

مقالات انگلیسی ترجمه شده مدیریت

مقالات ترجمه شده منطق فازی

مقالات ترجمه شده مدیریت دولتی

مقالات ترجمه شده مدیریت عملکرد

مقالات ترجمه شده مدیریت دانش

دانلود رایگان مقاله بیس انگلیسی خرید و دانلود ترجمه ی مقاله انگلیسی

کد محصول: M671

سال نشر: ۲۰۱۸

نام ناشر (پایگاه داده): الزویر

نام مجله: Expert Systems With Applications

نوع مقاله: علمی پژوهشی (Research articles)

تعداد صفحه انگلیسی:  ۲۰ صفحه PDF

تعداد صفحه ترجمه فارسی: ۴۲ صفحه WORD

قیمت فایل ترجمه شده: ۲۹۰۰۰ تومان

عنوان فارسی:

مقاله ترجمه شده مدیریت ۲۰۱۸ : سازگاری سیستم های دانش سازمانی و مدیریت دانش برای بهبود کارایی و اثربخشی عملکرد: یک سیستم پشتیبانی سه بعدی مبتنی بر فازی

عنوان انگلیسی:

Aligning enterprise knowledge and knowledge management systems to improve efficiency and effectiveness performance: A three-dimensional Fuzzy-based decision support system

چکیده فارسی:

هدف از این مقاله ارائه یک رویکرد منطقی فازی سه بعدی برای ارزیابی سطح همبستگی بین دانش سازمانی و سیستم های مدیریت دانش (KMS) است که آن را پذیرفته است. این مطالعه همچنین سیستم مدیریت دانش خود را برای کاهش تقارب و بهبود عملکرد عملیات از لحاظ کارایی ، و تحلیل سطح همگرایی دانش سازمانی و از دیدگاه هستی شناختی و معرفت شناختی پیشنهاد می کند. نویسندگان از روش پیشنهادی برای توسعه یک سیستم پشتیبانی تصمیم گیری مدیریت دانش (KM-DSS) مبتنی بر نرم افزاری استفاده کرده اند که بر روی یک شرکت کوچک و متوسط (SME) که در صنایع با تکنولوژی بالا کار می کند، آزمایش شده است. نتایج نشان می دهد که DSS پیشنهادی به مدیران اجازه می دهد تا فرایندهای مدیریت دانش را ارزیابی کنند و مشخص کنند که کدام سیستم مدیریت محتوا برای بهبود هماهنگی با ماهیت دانش سازمانی خود و همچنین افزایش سطح کارایی و کارآیی آن اقدام می کند.

کلید واژه ها: سیستم مدیریت دانش (KM)، سیستم پشتیبانی تصمیم (DSS)،سیستم های مدیریت دانش (KMS) ،منطق فازی ۳D ،شرکت های کوچک و متوسط (SME)

مقدمه

جامعه علمی مدت هاست که به موضوع همسوئی استراتژیک، سازمانی و مدیریت توجه داشته است و دیدگاه های مختلفی را مورد بررسی قرار داده است(چان و ریچ ،۲۰۰۷). چاندلر (۱۹۶۲) رابطه بین استراتژی و ساختار را در شرکت های صنعتی بزرگ ایالات متحده بررسی کرد و اهمیت همسوئی بین ساختار و استراتژی را مورد توجه قرار داد. وی همچنین نشان داد که عملکرد اقتصادی به طور مستقیم به توانایی مدیریت برای ایجاد همسوئی استراتژیک بین موقعیت شرکت در عرصه بازار رقابتی محصول و طراحی ساختار اداری مناسب برای حمایت از اجرای آن مرتبط است. واترمن، پترز و فیلیپس (۱۹۸۰) از دیدگاه چاندلر حمایت می کنند، که نشان می دهد یک شرکت یک سیستم پیچیده و سازگار است که نه تنها با همسوئی پویا بین استراتژی و ساختار مشخص شده بلکه با مجموعه ای از هفت عامل: استراتژی، ساختار، سیستم ها،سبک، کارکنان، مهارت ها و اهداف نیز توصیف می شوند. آنها مدل «۷s» را پیشنهاد کردند که امروزه در حال حاضر به طور گسترده ای در مقالات استفاده می شود.

هندرسون و ونکاترمن (۱۹۹۳) همسوئی استراتژیک بین سیستم های اطلاعاتی و سازمان های تجاری را مورد بررسی قرار دادند و تأکید داشتند که همسوئی باید هم در داخل و هم درخارج از سازمان باشد. همسوئی داخلی توانایی یک شرکت برای هم تراز کردن فرآیندهای سازمانی و فناوری اطلاعات و ارتباطات (ICT) با زیرساخت است. در مقابل، همسوئی خارجی به استراتژی های کسب و کار و فناوری اطلاعات و ارتباطات اشاره دارد. در یکی از مدلهای همسوئی که اغلب ذکر می شود، مدل همسوئی استراتژیک (SAM) – هندرسون و ونکترامان (۱۹۹۳) اظهار داشتند که شرکت ها نیاز به ادغام حوزه های کسب و کار و فناوری اطلاعات و ارتباطات(ICT) در سه سطح دارند: استراتژی ها (یعنی ادغام خارجی)، زیرساخت ها (یعنی ، ادغام داخلی) و هم استراتژی هم زیرساخت ها (یعنی ادغام متقابل حوزه ها). ریچ و بنباست (۲۰۰۰) تأثیر عوامل مختلف بر ابعاد اجتماعی همسوئی بین اهداف فناوری اطلاعات و کسب و کار را مورد بررسی قرار داد. چان، سابروال و تاچر (۲۰۰۶) به بررسی این موضوع پرداختند اینکه چگونه همسوئی بین استراتژی های کسب و کار و فناوری اطلاعات به یک شرکت اجازه می دهد تا ارزش سرمایه گذاری های ICT را ایجاد کند. هماهنگی منجر به استفاده استراتژیک و متمرکزتر از فناوری اطلاعات و ارتباطات می شود، که به نوبه خود به شرکت ها اجازه می دهد تا عملکرد را بهبود بخشند

Abstract

The purpose of this paper is to propose a three-dimensional fuzzy logic approach to evaluate the level of alignment between the knowledge an enterprise possesses and the knowledge management systems (KMSs) it adopts. The study also aims to propose the KMSs best suited to reducing misalignment and im- proving operational performance in terms of efficiency and effectiveness, analysing the level of alignment between an enterprise’s knowledge and its KMSs from both the ontological and epistemological points of view. The authors have used the proposed methodology to develop a software-based Knowledge Man- agement Decision Support System (KM-DSS), which was tested on a small and medium enterprise (SME) operating in the high-tech industry. The results highlight that the proposed DSS allows managers to eval- uate knowledge management processes and identify which KMSs to adopt to improve alignment with the nature of the knowledge their enterprise possesses as well as to increase their level of efficiency and effectiveness.

۱. Introduction

The scientific community has long been attentive to the is- sue of strategic, organisational and management alignment, and various perspectives have been examined ( Chan & Reich, 2007 ). Chandler (1962) investigated the relationship between strategy and structure in large industrial companies in the United States and pointed out the importance of alignment between structure and strategy. He also showed that economic performance is directly related to the ability of management to create strategic align- ment between the position of an enterprise in the competitive product-market arena and the design of an appropriate adminis- trative structure to support its implementation. Waterman, Peters, and Phillips (1980) supported Chandler’s point of view, showing that an enterprise is a complex and adaptive system characterised not only by dynamic alignment between strategy and structure, but by a set of seven factors: strategy, structure, systems, style, staff, skills, and goals. They proposed the ‘۷S Model’, which is still widely used in the literature today.