اطلاعیه

مقاله ترجمه شده اندازه گیری کار تیمی و عملکرد تیم در محیط کاری مبتنی برهمکاری

مقالات مرتبط با این موضوع

مقالات ترجمه شده مدیریت

مقالات انگلیسی درباره محیط های کاری با ترجمه

مقالات ترجمه شده رفتار سازمانی

مقالات ترجمه شده ارزیابی عملکرد

مقالات ترجمه شده مدیریت گروه کاری

دانلود رایگان مقاله بیس انگلیسی خرید و دانلود ترجمه ی مقاله انگلیسی

کد محصول: M767

سال نشر: ۲۰۱۷

نام ناشر (پایگاه داده): امرالد

نام مجله: Evidence-based HRM: a Global Forum for Empirical Scholarship

نوع مقاله: علمی پژوهشی (Research articles)

تعداد صفحه انگلیسی: ۲۲ صفحه PDF

تعداد صفحه ی ترجمه فارسی: ۱۴ صفحه WORD

قیمت فایل ترجمه شده: ۱۷۰۰۰تومان

عنوان فارسی:

مقاله ترجمه شده مدیریت ۲۰۱۷ : اندازه گیری کار تیمی و عملکرد تیم در محیط کاری مبتنی برهمکاری

عنوان انگلیسی:

Measuring Teamwork and Team Performance in Collaborative Work Environments

مقدمه

کاری که در گذشته توسط افراد انجام میشد،اکنون توسط گروه یا تیم صورت میگیرد.این امر به دلیل عوامل بسیاری اتفاق می افتد،از جمله،افزایش فرصت ها برای همکاری که به تازگی از طریق فناوری های توسعه یافته،صورت میگیرد و نیازمند سطح بالاتری از نوآوری است زیرا بین شرکت ها و کارهای پیچیده،رقابتی وجود دارد که در آن نیاز به خلاقیت بالا است.با شناختی که از تیم های کاری بدست آمده کممکن است وجود نوعی مسئولیت و وظایف نوآورانه امری مهم تلقی شود به ویژه زمانی که فعالیت در زمینه ی خلاقیت و نوآوری است و تیم های بسیاری از طرف سازمآنها در رقابت شرکت دارند .(pytlikova،pozolli،parotta2014،Reilly و williams1998) .این مسئله به خصوص در رابطه با تیم های خودمختار¹،که امروزه تعداد آنها رو به افزایش است و در سلسله مراتب سازمانی روند نزولی را طی کردند،و افرادشان در یک شرکت در واحدهای مختلف همکاری مینمیاند بسیار مشهود بوده است.پس از این مورد حضور مدیریت در تیم های سازمانی خود مختار باعث افزایش محبوبیت آنها در بین سازمآنها شده است.در رشته های گوناگون،از جمله،رفتارسازمانی،جامعه شناسی،آموزش و بسیاری از رشته های دیگر،محققان علاقه مند به ارزیابی حضور،ظهور و اندازه گیری سازه های تیمی میباشند.(به عنوان مثال،چن و کانفر،۲۰۰۶؛دشان و کوزلووسکی۲۰۰۴،ویچمن و میلنر و اشمیت،دیکسون و گازو۱۹۹۶).

در حالی که تعاریف مختلفی از سوی تیمهای سازمانی ارائه شده است،این مقاله از تعاریف کوزلووسکی . بل ۲۰۰۳،برای شرح مفاهیم خود استفاده نموده است:تیم ها از دو یا چند نفر تشکیل میشوند که در مجموع یک یا چند هدف مشترک را در نظر میگیرند،در حالی که وظایف و مسئولیت های متقابلی را دارند و آنها را به اشتراک میگذارند،محدوده و حریم کاری خود را نیز حفظ کرده و و در سطحی فراتر از فعالیت تیمی ،در سطح اجتماعی نیز با یکدیگر تعاملاتی را انجام میدهند .

زمانی که فعالیت های گوناگون موجب ایجاد فاصله بین گروهها و تیم ها شده است( به عنوان مثال،کازن باخ،و اسمیت۱۹۹۳)با توجه به ادامه ی مقاله،واژه ی “تیم” جایگزینی برای گروه یا شاخه است که در مطالعاتی که در مورد انواع گویش های زبانی صورت گرفته به این مورد نیز اشاره شده است.بسیاری از سازه های تیمی در سالهای اخیر مورد بررسی قرار گرفته اند.این سازه ها شامل،ارتباطات تیمی(آدامز،گالانز و بریلهارت ۲۰۰۹)،حل مسائل تیمی(بورمن و بورمن۱۹۸۸) و تصمصم گیری ها(گرشنفلد و ناپیر)،همکاری در یادگیری(برانسفورد،براون و کوکینگ،۱۹۹۹،جانسون و جانسون و اسمیت۲۰۰۶،اسپرینگر،استانا،و دونوان۱۹۹۹)عملکرد و اثر بخشی(چن و کانفر و دشون و همکاران ۲۰۰۴،دیکسون و گازو۱۹۹۶،ون نیپنبرگ و دیو هومان۲۰۰۴،وبر و مورنینگان۲۰۰۸)خلاقیت،(چن،کمپبل بوش،فره و وو۲۰۱۳،رایشتر و ون ۲۰۱۲،نیپر و هرست و بایر۲۰۱۲)انگیزه(پارک دشون،اسپیتزمولر،۲۰۱۳)همکاری(کولیجانین۲۰۱۱) و به اشتراک گذاری سیستم های حافظه (وگنر و گیولیانو و هرتل۱۹۸۵) میشدند.تعامل و تقابل یک سیستم حافظه و یا TMS ²، ابتدا توسط وگنر و همکاران معرفی شد.(۱۹۸۵)این سیستم رفتار زوج ها را در روابط نزدیک توصیف مینمیاد و محققان آن را توسط یک عدد در زمینه های مختلف ارزایبی مینمایند(به عنوان مثال،هالینگشید۱۹۹۸،لوئیس۲۰۰۱،وگنر۲۰۰۳،و همکاران۱۹۹۱). در بسیاری از این مطالعات سه اصل از TMS ارزیابی میشود:

Introduction

The work once accomplished by individuals is now regularly performed by teams. This is due to a number of factors, including enhanced opportunities for collaboration through newly developed technologies, a need for greater levels of innovation due to increasing competition between firms, and a rise in complex tasks requiring high levels of creativity. With the recognition that teams may be especially important where creative and innovative tasks are required (Parrotta, Pozzoli, Pytlikova, 2014; Williams & O’Reilly, 1998), teams are becoming increasingly common in many organizations. This is especially true of self-managed teams, which are becoming more and more popular as organizational hierarchies collapse and individuals collaborate between different units within a firm.

Following this rise in the presence of self-managed organizational teams, the study of team-level constructs has become popular in recent years. In disciplines including organizational behavior, sociology, education, and many others, researchers are interested in evaluating the presence, emergence, and measurement of team constructs (e.g. Chen & Kanfer, 2006; DeShon, Kozlowski, Schmidt, Milner & Wiechmann, 2004; Guzzo & Dickson, 1996).

While various definitions of teams have been proposed, this paper will utilize Kozlowski and Bell’s (2003) definition: teams are composed of two or more individuals who collectively hold one or more common goals, share interdependent tasks while maintaining task boundaries, and interact socially as part of a higher-level context that constrains the team. While some previous work has provided a distinction between groups and teams (e.g. Katzenbach & Smith, 1993), for the remainder of this paper, the term “team” will be used, replacing “group” or “cluster” in reviewing previous studies to maintain consistency of language. Many team-level constructs have been evaluated in recent years.

These include team communication (Adams, Galanes, & Brilhart, 2009), team problem solving (Bormann & Bormann, 1988), decision making (Napier & Gershenfeld), collaborative learning (Bransford, Brown, & Cocking, 1999; Johnson, Johnson & Smith, 2006; Springer, Stanne, & Donovan, 1999), performance and effectiveness (Chen & Kanfer, 2006; DeShon et al., 2004; Guzzo & Dickson, 1996; van Knippenberg, De Dreu, Homan, 2004; Weber & Murninghan, 2008), creativity (Chen, Campbell-Bush, Farh & Wu, 2013; Richter, van Knippenberg, Hirst, Baer, 2012), motivation (Park, Spitzmuller, DeShon, 2013), negative affectivity (van Knippenberg, Kooij-de Bode, van Ginkel, 2010), collaboration (Kuljanin, 2011), and transactive memory systems (Wegner, Giuliano & Hertel, 1985).