مقالات مرتبط با این موضوع |
مقالات ترجمه شده مدیریت سرمایه |
کد محصول: H411
سال نشر: ۲۰۱۸
نام ناشر (پایگاه داده): امرالد
نام مجله:International Journal of Managerial Finance
نوع مقاله: علمی پژوهشی (Research articles)
تعداد صفحه انگلیسی: ۲۲ صفحه PDF
تعداد صفحه ی ترجمه فارسی: ۳۶ صفحه WORD
قیمت فایل ترجمه شده: ۲۳۰۰۰ تومان
عنوان فارسی:
مقاله انگلیسی حسابداری ۲۰۱۸ : عدم قطعیت اقتصاد کلان، حاکمیت شرکتی و ساختار سرمایه شرکت
عنوان انگلیسی:
Macroeconomic uncertainty, corporate governance and corporate capital structure
چکیده فارسی:
هدف – هدف از این مقاله بررسی این است که چگونه حاکمیت شرکتی رابطه بین عدم قطعیت اقتصاد کلان و ساختار سرمایه شرکتی را تعدیل میکند .
طراحی / روششناسی / رویکرد -این مقاله روش تعمیم یافته دو مرحلهای رگرسیون لحظه ای را ، با در نظر گرفتن نمونهای از ۹۰۷ شرکت غیرمالی فهرستشده از هفت کشور آسیا اقیانوسیه در طول بازه زمانی ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۴ اعمال کرده است .
یافتهها -این مطالعه نشان میدهد که عدم قطعیت در اقتصاد کلان تاثیر منفی قابلتوجهی بر تصمیمات ساختار سرمایه شرکتها دارد . نتایج همچنین نشان میدهد که تاثیر کلی عدم قطعیت در اقتصاد کلان بر ساختار سرمایه در میان شرکتها با کیفیت حاکمیتی بهتر به طور قابلتوجهی منفی است . شواهد نشان میدهند که حاکمیت شرکتی به عنوان یک مکانیزم موثر برای کنترل کردن استفاده از اعمال فشار در طول زمان نوسان بالا عمل میکند . تجزیه و تحلیل بیشتر نشان میدهد که استقلال هیاتمدیره ، جدایی بین نقشهای مدیر عامل و رئیس هیاتمدیره و مالکیت “سهامداران عمده ” مکانیسمهای حاکمیت موثر هستند ، در حالی که مشاهدات مشابه برای اندازه هیاتمدیره و مالکیت نهادی صادق نیستند .
محدودیتها / مضامین تحقیق – یافتههای این مطالعه ممکن است برای سیاست گذاران مفید باشد تا سیاستهای مناسبی تدوین کنند تا تاثیرات زیانآور ناشی از عدم قطعیت در اقتصاد کلان را کاهش دهند. این مساله حائز اهمیت است زیرا عدم قطعیت در اقتصاد کلان ممکن است اثرات بی ثبات کننده بالقوه بر توسعه یک کشور یا منطقه با به خطر انداختن توانایی شرکتها برای فرمولبندی سرمایهگذاری صحیح ، تولید و تصمیمات سرمایهگذاری داشته باشد . علاوه بر این، نتایج نشان میدهد که کیفیت حاکمیت خوب میتواند به عنوان یک چک و تعادل عمل کند تا اطمینان حاصل شود که شرکتها از اعمال فشار کمتری در زمانی که با نوسانات در محیط اقتصاد کلان مواجه هستند استفاده میکنند . این یافتهها میتواند به تقویت اهمیت حاکمیت خوب در میان سیاست گذاران یک کشور و نیز مدیران شرکتها کمک کند .
اصالت / ارزش – نویسندگان اولین تلاش خود برای بررسی اثر تعدیل حاکمیت شرکتی بر رابطه بین عدم قطعیت در اقتصاد کلان و ساختار سرمایه شرکت را انجام میدهند .
کلمات کلیدی : حاکمیت شرکتی ، ساختار سرمایه ، اعمال نفوذ (فشار) ، سیستم GMM ، عدم قطعیت در اقتصاد کلان ، منطقه آسیا اقیانوسیه ،
مقدمه
ساختار سرمایه یکی از زمینههای مالی شرکت است که توجه زیادی را در میان پژوهشگران از زمان انتشار مقاله برجسته ای توسط Modigliani و میلر ( ۱۹۵۸ ) جلب کردهاست . این مطالعات عمدتا ً بر شناسایی عوامل تعیینکننده خاص شرکتی ساختار سرمایه مانند سودآوری ، ملموس بودن دارایی و اندازه شرکت متمرکز هستند ( Martin و Saona ، ۲۰۱۷ ؛ Vo و Salzmann ، ۲۰۱۴ ) . اخیرا ً، برخی مطالعات نشان دادهاند که عوامل اقتصاد کلان مانند نرخ ارز ، نرخ تورم و نرخ بهره نیز تاثیرگذاران برجسته تصمیمات ساختار سرمایه هستند ( Zeitun و همکاران ، ۲۰۱۳ ؛ Muthama و همکاران ، ۲۰۱۳ ؛ Oztekin و Flannery ، ۲۰۱۲ ) . با این حال ، تنها معدودی از مطالعات بر عدم قطعیت در اقتصاد کلان و چگونگی تاثیر آن بر تصمیمات مالی شرکت متمرکز شدهاند .
برخی از مقالات نظری ، مطالعاتی را در مورد تاثیر عدم قطعیت اقتصاد کلان به تصمیمات مالی شرکتها بسط دادهاند . به عنوان مثال ، Bhamra و همکاران ( ۲۰۱۰ ) تحقیق میکنند که چگونه شرایط متغیر در زمان در اقتصاد کلان بر ساختار سرمایه بهینه شرکتها در هر دو سطح کلی و فردی تاثیر میگذارد . نویسندگان با استفاده از یک چارچوب تعادل ساختاری نشان میدهند که اگر چه ساختار سرمایه در رابطه با نقاط سرمایه گذاری مجدد موافق ادواری است , آن در دینامیک های تراکمی پاددوره ای (ضد روند) است . نویسندگان ادعا میکنند که شرکتها در مواقع افزایش عدم قطعیت در اقتصاد کلان برای حفظ انعطافپذیری مالی خود , از قرض (وام) کمتری استفاده میکنند .
Abstract
Purpose:The purpose of this paper is to examine how corporate governance moderates the relationship between macroeconomic uncertainty and corporate capital structure.
Design/methodology/approach:This paper employs the two-step system generalized method of moments regression, considering a sample of 907 listed non-financial firms from seven Asia Pacific countries during the period 2004-2014.
Findings:This study finds that macroeconomic uncertainty has a significant negative impact on the capital structure decisions of firms. The results also reveal that the overall effect of macroeconomic uncertainty on capital structure among firms with better governance quality is significantly negative. The evidence suggests that corporate governance acts as an effective mechanism to curb the usage of leverage during times of high volatility. Further analysis shows that board independence, the separation between the roles of CEO and chairman of the board and blockholders’ ownership are effective governance mechanisms, whereas similar observations do not hold for board size and institutional ownership.
Research limitations/implications:The findings of this study may be useful to policy makers to formulate appropriate policies to mitigate the adverse effects caused by macroeconomic uncertainty. This is important because macroeconomic uncertainty may have potential destabilizing effects on a country’s or region’s development by jeopardizing the firms’ ability to formulate sound investment, production and financing decisions. Additionally, the results suggest that good governance quality can act as a check and balance to ensure that firms use less leverage when they are facing volatility in the macroeconomic environment. These findings could help to reinforce the importance of good governance among policy makers of a country as well as managers of firms.
Originality/value:The authors make the first attempt to examine the moderating effect of corporate governance on the relationship between macroeconomic uncertainty and corporate capital structure.
Keywords: Corporate governance, Capital structure, Leverage, System GMM, Macroeconomic uncertainty, Asia Pacific region
Introduction
Capital structure is an area in corporate finance that has attracted much attention among researchers since the landmark paper by Modigliani and Miller (1958). These studies are mainly focused on identifying firm-specific determinants of capital structure such as profitability, asset tangibility and firm size (Martín and Saona, 2017; Vo, 2017; Antonczyk and Salzmann, 2014). More recently, some studies have found that macroeconomic factors such as exchange rate, inflation rate and interest rate are also significant influencers of capital structure decisions (Zeitun et al., 2017; Muthama et al., 2013; Öztekin and Flannery, 2012).
However, only a handful of studies have focused on macroeconomic uncertainty and how it affects the firms’ financing decisions. Some theoretical papers have extended the studies on the effect of macroeconomic uncertainty to firms’ financing decisions. For instance, Bhamra et al. (2010) study how time-varying macroeconomic conditions influence the optimal capital structure of firms at both the aggregate and individual levels. The authors demonstrate using a structural-equilibrium framework that although capital structure is pro-cyclical at refinancing points, it is countercyclical in aggregate dynamics. The authors contend that firms employ less debt during times of heightened macroeconomic uncertainty to preserve their financial flexibility