مقالات مرتبط با این موضوع |
کد محصول: M739
سال نشر: ۲۰۱۸
نام ناشر (پایگاه داده): امرالد
نام مجله: Journal of Knowledge Management
نوع مقاله: علمی پژوهشی (Research articles)
تعداد صفحه انگلیسی: ۱۸ صفحه PDF
تعداد صفحه ترجمه فارسی: ۲۰ صفحه WORD
قیمت فایل ترجمه شده: ۳۹۰۰۰ تومان
عنوان فارسی:
مقاله انگلیسی مدیریت ۲۰۱۸ : تاثیر مدیریت دانش بر رضایت شغلی
عنوان انگلیسی:
The impact of knowledge management on job satisfaction
چکیده
هدف- هدف از این مقاله طرح این مساله که آیا مدیریت دانش (KM) می تواند راهی برای پرورش رضایت شغلی باشد و همچنین بررسی می کند که چگونه مدیریت دانش می تواند رضایت شغلی کارکنان فردی را افزایش دهد.
طراحی / روش شناسی / رویکرد – مدل نظری در مورد روابط بین پنج جنبه مدیریت دانش (کسب دانش، تسهیم دانش، ایجاد دانش، تدوین دانش و حفظ دانش) و رضایت شغلی پیشنهاد شده است. سپس از لحاظ تجربی با تحلیل حداقل مربعات جزئی مدلسازی معادله ساختاری یک مجموعه داه نظرسنجی از ۸۲۴ مشاهده را تست کرده که از اعضای سازمان شهری فنلاند جمع آوری شده است.
یافته ها – وجود فرایندهای مدیریت دانش در محیط کار بطور قابل توجهی با رضایت شغلی بالا مرتبط است. تسهیم دانش بین سازمانی بنظر یک فرایند کلیدی مدیریت دانش است، که رضایت شغلی فرد را در اکثر گروهها کارکنان افزایش می دهد. بطور جالب، رضایت شغلی مبتنی ببر دانش با عنوان عملکرد ویژگیهای شغلی متفاوت است.
استدلالهای عملی- مدیریت دانش تاثیر قوی بر رضایت شغلی کارمند دارد و بنابراین مدیران اجرای فعالیتهای مدیریت دانش در سازمانها خود را نه تنها به خاطر بهبود عملکرد دانش کارمند بلکه برای بهبود رفاه خود در کار توصیه می کنند.
اصالت / ارزش – این مقاله به ارائه دانش حاصل از تتیجه مدیریت دانش می پردازد که در تحقیقات قبلی در مورد رضایت شغلی فرد کشف نشده بود. همچنین، مفهوم دانش را به مرحله بعدی می برد که در آنجا تاثیر روشهای مدیریت دانش با عنوان یک پدیده مناسب بجای یک موضوع زمینه ای و مشروط کشف نمی شود.
کلمات کلیدی: مدیریت دانش، رضایت شغلی
۱. مقدمه
از چشم انداز مبتنی بر دانش، مهمترین وسیله تولید ناملموس است. دیدگاه مبتنی بر دانش تاکید زیادی بر سرمایه انسانی- مهارتها، دانش، صلاحیت، نگرشها و انگیزه کار افراد برای سازمان دارد و روشی است که از آنها از این مهارتها برای منفعت سازمان استفاده می کنند. با اینحال، همانطور که هوش انسانی بینظیر است، و از لحاظ فردی تعبیه شده است، اما نمی تواند به سادگی بدست آید که مدیریت آنرا مشکل ساز می کند.
مطرح شده است که مدیریت دانش در مورد ایجاد، ارائه، قوت دادن و حمایت از محیطهای مناسب دانش در سازمان، انگیزه دادن و توانمند کردن افراد باهوش در استفاده و تسهیم دانش خود و ایجاد دانش جدید می باشد. این مقاله بررسی می کند که مدیریت دانش چگونه می تواند برای افزایش رضایت شغلی کارمند استفاده شود. مولفان مطرح کردند که مدیریت دانش می تواند رضایت شغلی را پرورش دهد و با اینکار عملکرد سازمانی بالا ترویج می یابد.
تعداد زیادی از مطلعات نشان دادند که رضایت شغلی، تا حدی که کارمند حس مثبت یا منفی به شغل خود دارد، بر انگیزه کارمند، تعهد سازمان و کیفیت و کمیت عملکرد تاثیر می گذارد.
Abstract:
Purpose
This paper aims to propose that knowledge management (KM) could be a way to nurture job satisfaction and examine how KM can increase individual employees’ job satisfaction.
Design/methodology/approach
A theoretical model concerning the connections between five facets of KM (knowledge acquisition, knowledge sharing, knowledge creation, knowledge codification and knowledge retention) and job satisfaction is proposed. It is then empirically tested with a structural equation modelling partial least squares analysis of a survey data set of 824 observations, collected from the members of a Finnish municipal organisation.
Findings
Existence of KM processes in one’s working environment is significantly linked with high job satisfaction. Especially intra-organisational knowledge sharing seems to be a key KM process, promoting satisfaction with one’s job in most employee groups. Interestingly, significant knowledge-based promoters of job satisfaction differ as a function of job characteristics.
Practical implications
KM has a strong impact on employee job satisfaction, and therefore, managers are advised to implement KM activities in their organisations, not only for the sake of improving knowledge worker performance but also for improving their well-being at work.
Originality/value
This paper produces knowledge on a type of consequence of KM that has been largely unexplored in previous research, individual job satisfaction. Also, it promotes moving the KM literature to the next stage where the impact of KM practices is not explored as a “one size fits all” type of a phenomenon, but rather as a contingent and contextual issue.
Keywords: Knowledge management, Job satisfaction
Introduction
From the knowledge-based perspective, the most important means of production are intangible. The knowledge-based view puts great emphasis on human capital – the skills, knowledge, competences, attitudes and motivation of the people working for an organisation, and the way that they use these skills for the benefit of the organization (Schultz, 1961; Crook et al., ۲۰۱۱). However, as human intelligence is tacit, embedded and at least partly individual, it cannot be simply “captured and codified”, which makes its management problematic.
It has been suggested that the management of knowledge is mostly about creating, providing, energising and supporting suitable knowledge environments in an organisation, to motivate and enable knowledgeable individuals to use and share their knowledge and create new knowledge. This paper examines if and how knowledge management (KM) can be used to promote employee job satisfaction. The authors suggest that KM can indeed nurture job satisfaction and, in so doing, foster high organisational performance.
A large number of studies have demonstrated that job satisfaction, the extent to which an employee feels positively or negatively towards his/her job (Locke, 1976; Odom et al., ۱۹۹۰; Spector, 1997), influences employee motivation, organisational commitment and, ultimately, the quantity and quality of performance (Petty et al., ۱۹۸۴; Bolon, 1997; Spector, 1997; Judge et al., ۲۰۰۱). Factors that support job satisfaction have been studied extensively, and the validated antecedents include, for example, job design, skill variety and role ambiguity (Glisson and Durick, 1988). However, KM issues have not yet been included among the many examined influencing factors. Although job satisfaction is the most researched topic in the field of organisational behaviour (Spector, 1997; Appelbaum et al., ۲۰۰۰), it has only rarely been approached from a knowledge-based perspective. To bridge this gap in the literature, this paper examines how KM practices work to influence the satisfaction of individual employees with their jobs.