مقالات مرتبط با این موضوع |
کد محصول: M663
سال نشر: ۲۰۱۴
نام ناشر (پایگاه داده): SSRN
نام مجله:Pakistan Journal of Commerce and Social Sciences
نوع مقاله: علمی پژوهشی (Research articles)
تعداد صفحه انگلیسی: ۱۸ صفحه PDF
تعداد صفحه ترجمه فارسی: ۲۵ صفحه word
قیمت فایل ترجمه شده: ۱۸۰۰۰ تومان
عنوان فارسی:
مقاله ترجمه شده : رابطه بین ابعاد مدیریت کیفیت جامع TQM و عملکرد سازمانی
عنوان انگلیسی:
Relationship between TQM Dimensions and Organizational Performance
چکیده فارسی:
از آنجا که شرکت ها همیشه در تلاش برای حفظ مزیت رقابتی هستند، بنابراین حفظ و افزایش عملکرد سازمانی، چالشی برای شرکت هاست. سازمان ها باید درک کنند که چه ابعادی از سیستم مدیریت کیفیت، برای تقویت عملکرد مهم تر هستند. این مقاله بر چهار بعد مدیریت کیفیت جامع TQM متمرکز است: تمرکز بر مشتری، بهبود مستمر، مشارکت کارکنان، و حمایت مدیریت عالی (ارشد) برای تعیین و شناسایی مهم ترین ابعاد کیفیت، بعنوان عوامل پیش بینی کننده عملکرد سازمانی. این نتایج، مبتنی بر داده های تجربی گردآوری شده از یک تحقیق و بررسی از ۹۰ سازمان (۲۷۰ مدیر) بخش منسوجات در پاکستان هستند. نتایج رگرسیون خطی چندگانه نشان می دهد که بهبود مستمر و مشارکت کارکنان، مهم ترین ابعاد برای پیش بینی عملکرد سازمانی هستند، در حالیکه تمرکز بر مشتری و حمایت مدیریت عالی، اهمیتی برای پیش بینی عملکرد سازمانی ندارند. این تحقیق مسیرهای آینده را همراه با مفاهیم و بازتاب هایی برای نظریه و حرفه ای ها (فعالان) مطرح می کند.
کلید واژه ها (کلمات کلیدی): ابعاد مدیریت کیفیت جامع (TQM)؛ عملکرد سازمانی؛ بخش منسوجات؛ پاکستان.
۱. مقدمه
با وجود مقبولیت گسترده مدیریت کیفیت جامع (TQM) بعنوان فرآیندی جهت حفظ عملکرد سازمانی، شرکت ها هنوز هم در تلاش برای بهبود مستمر به منظور بقا و زنده ماندن در یک محیط نامعلوم (متزلزل) و رقابتی هستند. برای این نوع بهبود و توسعه سازمانی، سازمان ها از یک سیستم اجتماعی فنی بعنوان ابزاری جهت افزایش بهره وری و رضایت کارکنان استفاده می کنند. این سیستم (نظام) بر مدیریت کیفیت جامع (TQM)، چرخه کیفیت، و تیم های کاری خود هدایت گر، بعنوان عواملی که اثربخشی یک سازمان را تعیین می کنند، تأکید دارد.
TQM فلسفه مهمی است و توجه زیادی را در خصوص بهبود اثربخشی سازمانی به خود جلب کرده است. TQM یا همان مدیریت کیفیت جامع، مجموعه ای از اصولی است که مبنا و اساس بهبود مستمر را در سازمان ارائه می دهد، که در آن، سازمان بطور مستمر در هر کدام از جنبه های هر فرآیند، هر سطح و هر فعالیت بهبود می یابد و می تواند بهترین هدف باشد. هنگامی که مدیریت کیفیت جامع با موفقیت اجرا و بکار برده شود، در بدست آوردن مزیت رقابتی پایدار کمک می کند. اصول راهنمای مدیریت کیفیت جامع، به سازمان ها کمک می کند تا محصولاتی با کیفیت بهتر تولید کنند، هزینه ها را کاهش دهند، رضایت مشتری و کارمند را افزیش دهند، و عملکرد سازمانی را بهبود بخشند. کمک به افزایش رقابت پذیری یک سازمان، عاملی بسیار مهم و حیاتی است. مدیریت کیفیت جامع، بطور وسیعی فلسفه مدیریت را به رسمیت شناخته و تأیید کرده است، و تبدیل به شعار و تکیه کلام مهمی برای تلاش سازمان ها به منظور کسب مزیت رقابتی در بازارها شده است.
تقریبا تمام شرکت های تولیدی به منظور مشتری مدارتر شدن از طریق استراتژی کیفیت، اصول مدیریت کیفیت را قبول و اتخاذ کرده اند. بسیاری از تحقیقات و مطالعات، روابط بین مدیریت کیفیت جامع (TQM) و عملکرد سازمانی را مورد بررسی و رسیدگی قرار می دهند. پاول (Powell) در سال ۱۹۹۵ مدیریت کیفیت جامع را بعنوان منبع بالقوه مزیت رقابتی پایدار مورد بررسی قرار داد. برخی از مطالعات تجربی توصیه می کنند که بکارگیری مدیریت کیفیت جامع، تأثیر مثبت و قابل توجهی بر عملکرد سازمانی می گذارد، همانگونه که در مورد شرکت های کوچک و متوسط، شرکت های خدماتی، و برخی شرکت های تولیدی ثابت شده است. رابطه مدیریت کیفیت جامع و عملکرد از اواسط دهه ۱۹۸۰ توجه بیشتری را به خود جلب کرده است.
با اینحال یک بررسی و بازبینی جامع از ادبیات علمی در مورد مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سازمانی، نشان می دهد که شواهد تجربی در مورد رابطه بین مدیریت کیفیت جامع و عملکرد سازمانی، با هم ترکیب شده اند. برخی مطالعات، شکست و عدم موفقیت مدیریت کیفیت جامع در افزایش عملکرد را نشان می دهند. دویونگ و همکارانش (Dooyoung et al.) در سال ۱۹۹۸ یک تخمین ۶۰-۶۷% از میزان شکست مدیریت کیفیت را گزارش کردند. فردریکسون (Fredrickson) در سال ۱۹۸۴ دریافت که در بازار ناسالم محصول، تصمیم گیری وسیع در خصوص مدیریت کیفیت جامع، تأثیر منفی ای بر عملکرد می گذارد. این یافته ها و نیاز برای یک تحقیق و رسیدگی عمیق در مورد ارتباط آنها، به ما انگیزه می دهند. این مقاله به منظور بررسی و کاوش بیشتر، بر ابعاد مدیریت کیفیت جامع جهت یافتن نقش رقابتی برای عملکرد سازمانی تمرکز کرده است. با اینحال، کمبود و محدودیتی در بررسی و رسیدگی تجربی برای تعیین و شناسایی ابعاد مهم مدیریت کیفیت جامع بعنوان عامل پیش بینی کننده عملکرد سازمانی وجود دارد.
Abstract
The maintenance and enhancement of organizational performance is a challenge for firms as they always try to sustain competitive advantage. This challenge may be convened through the principles of total quality management (TQM). The organizations ought to understand what dimensions of quality management system are more important for performance enhancement. This paper focuses on four TQM dimensions; customer focus, continuous improvement, employee involvement, top management support to identify the most critical quality dimensions as predictor of organizational performance.
The results are based on the empirical data collected from a self-administrative survey from 90 organizations (270 managers) of textile sector in Pakistan. Multiple linear regression results reveal that continuous improvement and employee involvement are the most critical dimensions for predicting organizational performance. Whereas, customer focus and top management support has no statistical significance for predicting the performance. The research poses future directions along with implications for theory and practitioners.
Keywords: TQM dimensions; organizational performance; textile sector; Pakistan.