اطلاعیه

مقاله ترجمه شده تئوری های هنجاری حسابداری

دانلود رایگان مقاله بیس انگلیسی خرید و دانلود ترجمه ی مقاله انگلیسی

کد محصول: h35

قیمت فایل ترجمه شده ۱۷۰۰۰ تومان

تعداد صفحه انگلیسی: ۳۰

سال نشر: —

تعداد صفحه ترجمه فارسی: ۲۷ صفحه فایل WORD

عنوان فارسی:

مقاله ترجمه شده تئوری های هنجاری حسابداری

عنوان انگلیسی:

Normative Accounting Theories

چکیده فارسی:

دراین مقاله به بررسی پنج کار مهم که درزمینه تئوری هنجاری حسابداری توسط مک نیل(۱۹۳۹)، پتن و لیتلتون(۱۹۴۰)، لیتلتون(۱۹۵۳)، چمبرز(۱۹۶۶)وایجیری(۱۹۷۵) انجام شده (باتأکیدبرشناسایی واندازه گیری موضوعات حسابداری) پرداخته می شود. این مقاله همچنین به بررسی این موضوع می پردازدکه بین تئوری پردازان درموردمفروضات اصلی واطلاعات فرضی استفاده کنندگان توافق وجودندارد. حتی زمانیکه درموردیک فرض توافق وجود دارد، برحسب علاقه تئوری پردازان استدلال های متفاوتی می شود. این تفاوتهامنجربه شناسایی واندازه گیری متفاوت پیشنهادات خواهدشد. این مقاله همچنین نشان می دهدکه بسیاری ازتفکرات درحسابداری که جدید به نظرمی رسندتوسط این تئوری پردازان پیش بینی شده است. در نهایت، رویه های فعلی حسابداری از لحاظ این تئوری ها مورد ارزیابی قرار می گیرند.

واژه های کلیدی: تئوری هنجاری حسابداری، شناسایی واندازه گیری حسابداری

ترجمه بخشی از مقاله انگلیسی

نتیجه گیری

کارهای بررسی شده در این مقاله را می توان به دو دسته تقسیم کرد: گروهی که طرفدار بهای تمام شده تاریخی هستند، از قبیل پتن و لیتلتون(۱۹۴۰)، لیتلتون(۱۹۵۳)و ایجیری(۱۹۷۵) و گروهی دیگر که طرفدار ارزش بازار هستند، از قبیل مک نیل (۱۹۳۹) و چمبرز(۱۹۶۶). به طور کلی پتن و لیتلتون، لیتلتون و ایجیری اصل بهای تمام شده تاریخی را توصیه می کنند. مک نیل قیمتهای بازار( زمانی که این قیمتها مشخص باشند)، ارزش جایگزینی(در مورد دارایی های فاقد بازار اما تجدید پذیر) و بهای تمام شده تاریخی( در مورد دارایی های فاقد بازار و تجدید ناپذیر) را پیشنهاد می کند. چمبرز نیز قیمت های فروش مجدد را توصیه می کند (ارزش قابل تحقق). باید توجه داشت که حامیان بهای تمام شده تاریخی مفید بودن اطلاعات مربوط به ارزش جایگزینی و قیمتهای فروش مجدد دارایی ها را انکار نمی کنند. با وجود این، آنها ادعا می کنند که چنین اطلاعاتی تنها زمان تصمیم گیری خاص از قبیل جایگزینی یا فروش دارایی ها مفید می باشد. در کل، آنها برای تصمیم گیری اقتصادی مفید نمی باشند. از اینرو، آنها مبنای مناسبی برای ادامه ثبتهای حسابداری نیستند. بهرحال لیتلتون افشاء قیمتهای بازار را در یادداشتهای تکمیلی توصیه کرده و بر افزایش مهارتهای تفسیری حسابدارن تأکید می کند.

از آنجایی که دیدیم، این تفاوت بین تئوری پردازان در ارتباط با مبنای اندازه گیری حسابداری در ابتدا از تفاوت دیدگاه های آنها در مورد وظیفه حسابداری ناشی می شود. به عنوان مثال ایجیری پاسخگویی را بعنوان کانون حسابداری تلقی می کند. بنابراین حسابداری باید یکنواختی مسئولیت پاسخگویی را تسهیل کند. از سوی دیگر، به عقیده چمبرزموضوع مطرح برای یک شرکت آن  است که آیا آن می تواند خود را با محیط بازار وفق دهد. و حسابداری باید جهت انتخاب تطبیقی اطلاعات مفیدی را ارائه دهد. برای لیتلتون، واحد تجاری یک واحد اقتصادی است که جهت تولید کالاهای اقتصادی و خدمات بوجود می آید و عملکرد آن باید از طریق میزان دستیابی به اهداف، مورد قضاوت قرار گیرد. بدین ترتیب تعیین سود از طریق تطابق مخارج(تلاشها) و درآمدها (دستاوردها) در کانون توجه حسابداری قرار دارد.

حامیان بهای تمام شده تاریخی در مورد برخی موضوعات بین خود اختلافاتی دارند. به عنوان مثال، یکی از عقاید اصلی پتن و لیتلتون، فرض اندازه گیری است. این مفهوم بیان کننده آن است که حسابداری مبالغ انباشته یک معامله را ثبت کرده و این مبالغ از بابت تغییرات بعدی در ارزش بازار دارایی ها تغییر نمی کند مگر اینکه واحد تجاری بخشی از معامله باشد. بنابراین بهای تمام شده تاریخی یکی از مفروضات اصلی در چارچوب پتن و لیتلتون می باشد. این نمی تواند مشابه گفته ایجیری باشد. به جای اینکه از این فرض به شکل مستقیم استفاده شود، او آن را از سایر مفروضات استنباط می کند. همچنین لیتلتون آن را از سایر اصول از قبیل اصل عینیت و اصل واحد تجاری استنباط می کند. باید به این نکته توجه داشت که پتن و لیتلتون و لیتلتون فرض/ اصل عینیت را به شکل مستقیمی مورد استفاده قرار می دهند. ایجیری مفهوم سختی را سایر مفروضات نتیجه می گیرد.

این مقاله نشان می دهد که بین تئوری پردازان در مورد مفروضات اصلی حسابداری توافق وجود ندارد. فرض تداوم فعالیت نمونه ای از آنها می باشد.مک نیل(۱۹۳۹)،پتن ولیتلتون(۱۹۴۰) و لیتلتون (۱۹۵۳) این مفروضات را به شکل صریحی مورد استفاده قرار دادند. این مفروضات در تجزیه وتحلیل ایجیری(۱۹۴۰) به صورت ضمنی مورد استفاده قرار گرفته است. بهرحال چمبرز (۱۹۶۶) تفسیر سنتی این مفروضات را رد می کند. بار دیگر تئوری پردازانی که این مفروضات را پذیرفته بودنددر برداشت مفاهیم ضمنی آنها با هم اختلاف داشتند. به عنوان مثال، پتن و لیتلتون، لیتلتون و ایجیری استدلال می کردند که فرض تداوم فعالیت بیان کننده این است که بهای تمام شده تاریخی مناسبترین مبنا برای اندازه گیری می باشد. آنها همچنین نظریه ارزیابی دوره ای دارایی ها را زمانی که واحد تجاری دارای تداوم فعالیت است و قصد جایگزینی یا فروش دارایی های ثابت را ندارد، در تاریخ ترازنامه رد می کنند. از سوی دیگر موضع مک نیل در جهت مخالف حامیان اصل بهای تمام شده تاریخی می باشد. او برای نقض اصل بهای تمام شده تاریخی به فرض تداوم فعالیت متوسل می شود. او استدلال می کند که مبنای بهای تمام شده زمانی مناسب بود که واحد تجاری عمر محدودی داشت و مشارکت قابل فسخ بود. در آن زمان آنچه که اهمیت داشت هزینه‌ی بروز فعالیت اقتصادی بود. زمانی که موجودیت تبدیل به فعالیت پیوسته شد، اساس هزینه مناسبت خود را از دست داد. دلیل این امر آن است که در تداوم فعالیت اهمیتی ندارد که دریافتی یا از دست دادن ارزیابی مجدد در تاریخ ترازنامه آشکار شود یا نشود. بنابراین توصیه برای ارزیابی دارایی‌ها در بازار، قیمت‌های در تاریخ ترازنامه می‌باشد.

تئوری پردازان همچنین نسبت به اهمیت نسبی قابلیت اتکاء در حسابداری تفاوت قائل می شدند. به عنوان مثال، طرفداران بهای تمام شده تاریخی بیشترین اهمیت را به مفاهیمی از قبیل عینیت، قابلیت رسیدگی و سختی اندازه گیری حسابداری می دادند. طرفداری زیاد آنها از اصل بهای تمام شده تاریخی به این دلیل بود که به نظر آنها بهای تمام شده تاریخی معیاری بسیار عینی می باشد. گر چه حامیان قیمتهای بازار بر قابلیت اطمینان تأکید می کنند، اما تأکید آنان در مقایسه با تأکید حامیان اصل بهای تمام شده تاریخی کمتر می باشد.

بهرحال شباهتها و تفاوتهایی  بین مک نیل(۱۹۳۹) و چمبرز(۱۹۶۶) وجود دارد. هر دوی آنها از حامیان قیمتهای بازار می باشند. اما توافق آنها در اینجا پایان می یابد. چمبرز پیشنهاد می کند که کلیه مخارج به وقوع پیوسته برای دارایی هایی که فاقد بازار می باشند بایستی بلادرنگ به عنوان هزینه شناسایی شوند. از سوی دیگر مک نیل، زیاده روی نمی کند. از آنجایی که ما دیدیم، او پیشنهاد می کند که اگر دارایی ها تجدید پذیر بوده و قابل فروش نباشد، آنها را به ارزش جایگزینی فعلی آنها گزارش کنیم. در مورد دارایی های تجدید ناپذیر و غیر قابل فروش پیشنهاد او این است که آنها را به بهای تمام شده منعکس نماییم. علاوه بر این، مک نیل هیچ گونه تفاوتی را بین تغییر در سطح عمومی قیمتها و تغییر در قیمت نسبی دارایی ها قائل   نمی شود. اما چمبرز بین موارد فوق تفاوت قائل می شود. او ادعا می کند که درآمد تنها بعد از حفظ سرمایه، که بعنوان تغییر در سطح عمومی قیمتها در نظر گرفته می شود، بدست خواهد آمد. اگر تغییر در قیمتهای نسبی بیشتر از نرخ تغییر در سطح عمومی قیمتها باشد، اختلاف بوجود آمده بعنوان سود یا زیان در نظر گرفته خواهد شد. مک نیل بدون اینکه هیچ گونه تفاوتی قائل شود، کلیه سود و زیانها را تحقق نیافته تلقی کرده و پیشنهاد می کند که این سود وزیانها در صورت سود و زیان گزارش شوند. دیدگاه های متفاوتی در مورد تعریف استهلاک وجود دارد. پیشنهاد مک نیل این است که ارزش فعلی اقتصادی یک دارایی را بین دوره هایی که دارایی مورد استفاده قرار می گیرد، تخصیص یابد. از سوی دیگر چمبرز، استهلاک را بعنوان تغییر در ارزش فروش مجدد یک دارایی محاسبه می کند. همچنین در استفاده از قیمت بازار نیز تفاوتهایی وجود دارد. بعنوان مثال، مک نیل پیشنهاد می کند تا قیمت بازار(قیمت خروجی جاری) را زمانی که بازار رقابتی و آزاد برای دارایی وجود دارد، مورد استفاده قرار داد. از سوی دیگر چمبرز، وجود بازار آزاد و رقابتی را لازم نمی بیند. در عوض استدلال می کند که بازار، گر چه ممکن است تا اندازه ای همگن باشد، محیطی را که واحد تجاری در آن فعالیت می کند را تعیین می کند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.