کد محصول:h113
قیمت فایل ترجمه شده ۱۸۰۰۰ تومان
تعداد صفحه انگلیسی:۱۷
سال نشر: ۲۰۱۲
تعداد صفحه ترجمه فارسی: ۲۱ صفحه WORD
عنوان فارسی:
مقاله ترجمه شده قابلیت سرمایه گزاری حاکمیت شرکتی و ارزش شرکت
عنوان انگلیسی:
Investability, corporate governance and firm value
چکیده فارسی:
دراین مقاله نشان داده شده است که قابل سرمایه گزاری کردن عمده (اولیه)به منظور شفاف سازی, ودر شرکتهایی با حاکمیت بهتر جزء بزرگترین سرمایه گزاریها محسوب میشوند.یافتیم که شرکتهای قابل سرمایه گزارباسهام درجه اول (طبقه منفرد/درجه یک)وشرکتهایی باحاکمیت بهتر, بزرگترین سودهای ارزشمند را از طریق قابل سرمایه گزاری شدن کسب میکنند. شرکتهایی با سهام درجه ی۲(طبقه ی دوگانه/درجه دو) ازطریق قابل سرمایه گزاری کردن سود کسب میکنند اما سودهای آنها خیلی کمتر ازشرکتهایی با سهام درجه اول میباشد.این یافته ها حاکی از آن دارند که این نقص ها دربخش شرکتها مشکلات نمایندگی را قبلا رفع کرده واز طریق قابل سرمایه گزاری شدن باکاهش عمده ای همراه بوده است ویا حتی قابل سرمایه گزاری کردن عمده(اولیه)آنها را بی ارزش می کنند
مقدمه:
درطول سه دهه ی اخیر بازارهایی اخیرا طراحی وپدیدار شده اند که از آزادی خواهی ها (ترقی خواهی های) بازار سهام برخوردار بوده وشرکتهای محلی شان را با مالکین خارجی افتتاح کرده اند.برای مثال به کاربردن وعده های آزادی خواهانه ی رسمی تهیه شده توسط بکرت و هاروی در سال(۲۰۰۰)کشورهای پرتغال(۱۹۸۶) ویونان(۱۹۸۷ )وتایلند(۱۹۸۷) وبه دنبال آن مالزی(۱۹۸۸) و مراکش(۱۹۸۹) در میان اولین بازارهای پدیدار شده برای کسب آزادی بیشتر در بازارهای سهامشان بودند.بنابراین دیگر کشورها نیز از قبیل آرژانتین(۱۹۸۹) و برزیل(۱۹۹۱) و هندوستان(۱۹۹۲) به این کشورها پیوستند.واخیرا نیز کشورهای دیگر همچون تونس(۱۹۹۵) و آفریقای جنوبی(۱۹۹۶) به طور مناسب این بازارها را دنبال کردند.متعاقبا پیشینه ی بیشتر نشان داده است که این نوع از اصلاح آزادی خواهانه ی مالی کسب منافع بیشتری را در پی داشته است.در سطح شرکت-سطح ودر انطباق با مدل قیمت گزاری دارایی های بین المللی ,میزانآزادی خواهیهای بازار سهام تمایل به کاهش بهای ارزش ویژه درنتیجه ی سهام باریسک بالا در بین سرمایه گزاران خارجی وداخلی دارد.درعوض این به خاطر محدودیت های مالی کاهش یافته ی(کیم وسیگنال۲۰۰۰),سرمایه گزاری افزایش یافته ی(هنری۲۰۰۰,میتون۲۰۰۶با استفاده ازداده های شرکت-سطح),انجام عملکرد بهبود یافته ی(میتون۲۰۰۶)وافزایش قیمت سهام(چاری وهنری۲۰۰۴)است.شاید زیاد تعجب برانگیز نباشد که میتون و اکانر(سال۲۰۱۱)تاثیر سودهای قطعی کاملا مثبت رابرارزش این شرکتها محاسبه کردند.با استفاده از کیو توبین به عنوان معیاری برای ارزش شرکت,آنها قابت سرمایه گزاری کردن عمده را در ناحیه ای به میزان۹درصد برای شرکتهای قابل سرمایه گزار محاسبه کردند.درقسمت سطح –شرکت,جمع آوری چنین اصلاحاتی نتایجی شامل سرمایه گزاری بیشتر ورشد اقتصادی دوچندان را درپی دارد.(بکرت وهمکارانش۲۰۰۱,۲۰۰۵وگوپتا ویووان۲۰۰۹). با این وجود,باچندین استثنا (میتون۲۰۰۶وواکانرومیتون۲۰۱۱)بیشتر این تحلیلها درذهن با میانگین شرکت انجام شده است به گونه ای که به طور بالقوه از تاثیرات ناهمگونی که از آزادی خواهی مالی در شرکتها متحمل می شود غفلت میکند به خاطر اینکه این شرکتها با بیشترین سود مورد نیاز وحاصل از سرمایه گزاری ,برای مثال شرکتهایی با محدودیتهای مالی برخوردار است واحتمالا از سود بسیار بیشتری برخوردار خواهد بود.درتوافق با این نگرش میتون واکانر(در سال ۲۰۱۱) نشان دادند که بیشترین سودهای حاصل از میزان ترقی خواهانه ی بازار سهام ,به لحاظ مالی ,شرکتهای محدود شده راافزایش میدهد(همچنانکه با استفاده از حساسیتهای جریان نقد-سرمایه گزاری اندازه گیری شده است(فازی وهمکارانش۱۹۹۸)).به علاوه توانایی شرکت جهت جذب کردن سرمایه گزاری خارجی/داخلیدر بخش بزرگتری مشروط به توانایی آنها جهت متقاعد کردن سرمایه گزاران بیرونی است که ریسک سلب مالکیت را کاهش میدهد. ازین رو سرمایه گزاران به سرمایه گزاری درشرکتهای با حاکمیت عالی وشفاف در کار آنها می اندیشند وتمایل دارند(لیوز ۲۰۰۹,آگاروال وهمکارانش۲۰۰۵),پس این اشاره دارد به اینکه بیشترین سودهای ارزشمند برای شرکتهای با حاکمیت عالی وشفاف در کار آنها افزایش یابد,نظر به اینکه مصرف منابع خصوصی کاهش یابد.در مقابل شرکتهای با حاکمیت ضعیف احتمالا سود کمتری یابه طور بالقوه هیچ چیزی را در تمام اشکال آزادی خواهی مالی کسب نکنند.ازین رو قابل سرمایه گزاری کردن عمده احتمالا برای شرکتهای با حاکمیت بهتر وشفاف در امر تجارت بیشتر خواهد بود.در این مقاله اینفرضیه تست میشود. مخصوصا بررسی میشود که آیا قابل سرمایه گزاری کردن عمده ی مطرح شده توسط میتون واوکانر در سال۲۰۱۱برای شرکتهای باحاکمیت بالا وشفاف دربیشترین مقدار خواهد بود؟
Abstract
In this paper, I show that “investable premia” are greatest for transparent, well-governed firms. I find that single-class share investable firms and better-governed firms reap the largest valuation gains from becoming investable. Dual-class share firms do gain from becoming investable, but their gains are much lower than that of single-class share firms. These findings suggest that the failure on the part of firms to remedy agency conflicts prior to becoming investable only serves to greatly reduce, or even nullify their “investable premia”.