کد محصول: h123
قیمت فایل ترجمه شده ۱۸۵۰۰ تومان
تعداد صفحه انگلیسی: ۵
سال نشر: ۲۰۱۳
تعداد صفحه ترجمه فارسی: ۱۶ صفحه WORD
عنوان فارسی:
مقاله ترجمه شده حسابداری سبز و چشم انداز ۲۰ ساله ی آن
عنوان انگلیسی:
Green accounting and green eyeshades twenty years later
چکیده فارسی:
این مقاله، راهی برای انجام مسئولیت های اجتماعی سازمان ارائه می دهد که طی آن و تحت راهکارهای الزام آور غیر قابل انکار، تعهداتی پذیرفته می شود؛ بنابراین محدودیت های حسابداری مالی خاصی ارائه می شود و چهارچوب مفهومی آن بیان می شود.
مقدمه
در سال ۱۹۹۳ در مجله CA مقاله ای منتشر کردم که با این جمله شروع می شد : “می خواهم کاری جدید در زمینه حسابداری سبز انجام دهم. می خواهم در مورد حسابداری صحبت کنم”. این جملات بدین معناست که می خواهم مفاهیم بدهی و طلب را معرفی کنم که برای حسابداری در موارد اجتماعی سازمان ها مفید است و به جای این که فقط در زمینه اصطلاحات عمومی صحبت کنم، برخی موارد خاص را ارائه دهم. می خواهم مجددا این کار را انجام دهم؛ زیرا ویرایشگر از من خواسته است تا آنچه را ۲۰ سال پیش گفته ام اصلاح کنم تا تجدید چاپ انجام شود و تفاسیر حقوقی حسابداری، روشن شود.شاید به این دلیل که قول داده ام در مورد بدهی و طلب صحبت کنم، مقاله سال ۱۹۹۳ مورد توجه قرار گرفت و در مجله Walter J.Macdonald Award عنوان بهترین مقاله انگلیسی زبان را به خود اختصاص داد. در مقابل، واکنش کالج آموزشی من نیز بسیار خوب بود. هرچند که این مقاله حداقل توسط یک نفر تجدید چاپ شد و در دوره های درسی آموزش حسابداری مورد حسابداری می توان استفاده کرد. این دقیقا همان چیزی است که مد نظر من بوده است.همچنین این توضیجات نشان می دهند که چرا از کنایه “چشم انداز سبز” استفاده کرده ام. در گذشته های دور، حسابداری در آمریکای شمالی، بسیار تیره و مبهم بود و غلافی بر روی چشم ها قرار داشت که نمی توانستیم روشنایی را درک کنیم. آشکار است که به دلیل نقایص وظایف سنتی یا هر عدم سازگاری میان سازمان ها، پدیده هایی در حسابداری، رخ داده است. تصور می کنم در این زمینه، افراد متخصص اندکی وجود داشته باشد
۲۰ سال قبل اعلام کرد که نقش حسابداری به عنوان یک ثبت کننده قابل اعتماد تعاملات دارای اهمیت بالایی است و می توان بر اساس اطلاعات ثبت شده، مشاهدات یا تعهداتی ارائه نمود (هنوز هم همین نظر را دارم). اعداد موجود در صورت حساب های مالی را می توان به عنوان کالاهایی در نظر گرفت که قیمت ها در پشت آن ها نوشته شده است. به علاوه، حتی قیمت های موجود در بازار می توانند موجب انگیزه ی افراد برای انجام عملیات اجتماعی شوند؛ زیرا آن ها با تنزل محیطی، درگیر نیستند. در صورتی که ناخالصی هزینه های محیط، برابر صفر باشد، سازمان ها می توانند بر حسب نیازهای خود به بیشترین سود برسند. صورت های مالی بر اساس این قیمت ها می توانند سازمان های سودبخش را توصیف کنند. این حالت برای سازمان هایی که امکان اصلاح هزینه را دارند برقرار است. سازمان هایی که توانایی انجام این کار را ندارند، مجبور به پرداخت صورت حساب هستند؛ زیرا تعهدات محدودی دارند.
به جای نقد حسابداری به منظور انجام اصلاحات، پیشنهاد کردم که دولت ها باید سازمان ها را وادار کنند تا با استفاده از بازارهای داد و ستد، موارد خارجی را درونی سازی کنند. این ایده اولیه در سال ۱۹۹۳ ارائه شد. من اثبات کردم سازمان هایی که می توانند کاراتر باشند، هزینه بیشتری برای گواهی نامه ی تایید بپردازند. مدیران باید مصالحه ای میان هزینه های اصلاح سرمایه محصولات سازمان و هزینه خرید گواهی اعتبار، ایجاد کنند. پس نقش سنتی ثبت اطلاعات تعاملات در بازار به صورت قابل اعتماد حفظ می شود. ارزیاب ها می توانند به صورت پیوسته، نقش های سنتی را ایفا کنند و اطمینان حاصل کنند که محصولات انتشاریافته توسط سازمان، دارای کیفیت مجاز در محدوده گواهی اعتبار سازمان هستند. در نتیجه، لطمه ای به جریان کاری وارد نمی شود.
Abstract
This article proposes a way of accounting for firms’ social responsibilities as constructive obligations under the doctrine of promissory estoppel, thereby exposing certain limitations of financial accounting, given its current conceptual framework.
In 1993 I placed an article in CA Magazine that began with the statement, ‘‘I am going to do something novel in a green accounting article. I am going to talk about accounting.’’ By that, I meant that I was going to get into the debits and credits one would need make in order to account for an enterprise’s social responsibilities as well as its private claims rather than just talking about them in general terms. I’m going to do that again because the Editor asked me to reprise my thinking about what I said twenty years ago and to produce a revision that might serve as a lightning rod for commentary from critical accountants.
Perhaps because of that promise to talk about debits and credits, the 1993 paper struck a chord with practitioners; it was named as runner-up for the magazine’s ‘‘Walter J. Macdonald Award’’ for the best English-language feature article in 1993. In contrast, the reaction from my academic colleagues was muted at best. Although the article was reprinted in at least one reader used in accounting theory courses (Zeff and Dahran, 1997), I believe that it was used mainly as a basis for criticizing shortcomings of financial accounting. That is precisely how I intended it to be used.
That is also why I introduced the ‘‘green eyeshades’’ metaphor in the first place. In the olden days, North American accountants used to wear opaque, green eyeshades to shield their eyes from the light as they toiled away at their bookkeeping, oblivious to any distractions outside their traditional duties or any inconsistencies between the entries they were making and the phenomena they were accounting for. I suspect that few practitioners or academics caught on that, while I was dead serious about some of the points I raised, I was also poking a bit of fun at my profession and myself.
Twenty years ago I saw the chief roles of accounting as reliably recording market-mediated transactions and providing numbers that serve as observable bases for contracts. (I still do.) The numbers in financial statements, I observed, ‘‘are only as good as the prices behind them.’’ Moreover, even prices in perfectly efficient markets can motivate people to engage in actions that are socially detrimental because they do not incorporate externalities like environmental degradation. If the price of polluting the environment is zero, firms will pollute as much as they need to in order to maximize their profits. Financial statements based on such prices can portray a firm as being privately profitable when it is socially destructive and making messes that will be socially costly to remediate. The firm cannot be forced to foot the bill because it has limited liability.