اطلاعیه

اختلالات خوردن-مبانی و چارچوب نظری

کد محصول: PSR90

تعداد صفحات :    ۲۰  صفحه

فرمت فایل WORD

قیمت:     ۱۷۰۰۰ تومان

دانلود فایل بلافاصله بعد از خرید

مبانی و چارچوب نظری، در مورد اختلالات خوردن 

فهرست مطالب

اختلالات خوردن       ۲

بی اشتهایی روانی      ۲

ملاک های تشخیصی  ۴

همه گیر شناسی       ۶

سبب شناسی بی اشتهایی روانی       ۷

عوامل زیست شناختی ۷

عوامل اجتماعی-فرهنگی      ۸

عوامل روان شناختی و روان پویشی   ۸

درمان بی اشتهایی روانی       ۹

دارو درمانی    ۹

درمان شناختی-رفتاری        ۱۰

روان درمانی پویشی    ۱۱

پرخوری عصبی         ۱۱

ملاک های تشخیصی  ۱۴

همه گیر شناسی       ۱۵

سبب شناسی  ۱۵

عوامل زیست شناختی ۱۵

عوامل اجتماعی        ۱۶

عوامل روان شناختی   ۱۶

درمان پرخوری عصبی ۱۷

درمان های روان شناختی تخصصی   ۱۷

درمان های دارویی     ۱۹

منابع   ۲۰

بخشی از پروژه

اختلالات خوردن

اختلالات تغذیه و خوردن با اختلال مداوم در خوردن و رفتار مرتبط با خوردن مشخص می شوند که به تغییر مصرف یا جذب غذا منجر می شوند و سلامت جسمانی یا عملکرد روانی-اجتماعی را مختل می کنند. دو نوع اختلال خوردن اساسی وجود دارد، بی اشتهایی و پراشتهایی.

بی اشتهایی روانی

بی اشتهایی روانی از واژه یونانی بی اشتهایی و یک واژه لاتین مطرح کننده ریشه عصبی تشکیل یافته است. بی اشتهایی روانی سندرمی است مشتمل با سه ملاک اساسی. اول گرسنگی کشیدن عمدی به حد قابل ملاحظه است؛ دومی انگیزه پایان ناپذیر برای لاغری یا ترس بیمارگونه از چاقی است؛ و سومی علائم و نشانه های طبی ناشی از گرسنگی کشیدن است. بی اشتهایی روانی غالباً با آشفتگی های تصویر تن، درک اینکه شخص علیرغم لاغری آشکار اندامی حجیم دارد، همراه است (سادوک و سادوک، ۲۰۱۰، ترجمه پور افکاری ، ۱۳۹۰).

در DSM-5 بی اشتهایی عصبی سه ویژگی اصلی دارد: محدودیت مصرف انرژی مداوم؛ ترس شدید از افزایش وزن یا چاق شدن، یا رفتار مداومی که در افزایش وزن اختلال ایجاد می کند؛ و اختلال در وزن یا شکل بدن خود پنداشته. فرد وزن بدنی را حفظ می کند که زیر حداقل سطح عادی برای سن، جنسیت، مسیر رشد، و سلامت جسمانی است (ملاک A). وزن بدن افراد اغلب این ملاک را پس از کاهش وزن قابل ملاحظه برآورده می کند، اما در کودکان و نوجوانان، به جای کاهش وزن، ممکن است به صورت متناوب، ناتوانی در رسیدن به افزایش وزن مورد انتظار یا حفظ کردن کسیر رشد عادی وجود داشته باشد (انجمن روانپزشکی آمریکا ، ۲۰۱۳، ترجمه سید محمدی، ۱۳۹۳).

ملاکA ایجاب می کند که وزن فرد به طور قابل ملاحظه ای کم باشد (یعنی، کمتر از حداقل طبیعی، یا برای کودکان و نوجوانان، کمتر از حداقل مورد انتظار). ارزیابی وزن می تواند دشوار باشد، زیرا دامنه وزن طبیعی در بین افراد تفاوت دارد، و برای توصیف لاغری یا کم وزنی، آستانه های متفاوتی منتشر شده اند. شاخص جثه مقیاس مفیدی برای ارزیابی وزن بدن نسبت به قد است.

افراد مبتلا به این اختلال معمولاً ترس شدیدی از افزایش وزن یا چاق شدن دارند (ملاک B). این ترس شدید از چاق شدن معمولاً با کاهش وزن برطرف نمی شود. در واقع نگرانی در  مورد افزایش وزن حتی وقتی وزن کاهش می یابد، ممکن است افزایش یابد. افراد جوانتر مبتلا به بی اشتهایی عصبی، به علاوه برخی بزرگسالان ممکن است ترس از افزایش وزن را تایید نکنند. متخصص بالینی در غیاب توجیه دیگر برای وزن خیلی پایین، از سابقه جنبی، اطلاعات مشاهده ای، نتایج جسمانی و آزمایشگاهی، با ورند طولی نتیجه گیری می کند که ترس از افزایش وزن را نشان می دهند یا اینکه رفتارهایی را تایید می کنند که از افزایش وززن را نشان می دهند یا اینکه رفتارهایی را تایید می کنند که از افزایش وزن جلوگیری می کنند . بدین ترتیب از این اطلاعات برای تعیین ملاک B استفاده می کند.

تجربه و اهمیت وزن و شکل بدن در این افراد تحریف شده است (ملاک، C). برخی از افراد به طور کلی احساس می کنند چاق هستند. برخی دیگر می دانند که لاغر هستند، اما باز هم نگرانند که اندام های خاصی، مخصوصاً شکم، کفل ها، و ران ها «خیلی چاق» باشند. آنها برای ارزیابی اندازه یا وزن بدن خود از روش های مختلف، از جمله وزن کشی مکرر، اندازه گیری وسواسی اندام های بدن، و استفاده مداوم از آینه برای وارسی کردن مناطقی که تصور می کنند «چاق» هستند، استفاده می کنند. عزت نفس افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی به برداشت انها از شکل و وزن بدنشان بسیار وابسته است. کاهش وزن اغلب به عنوان پیشرفت چشمگیر و علامتی از انضباط شخصی فوق العاده انگاشته  می شود، در حالی که افزایش وزن به صورت شکست غیر قابل قبول خویشتنداری تصور می شود. با اینکه برخی از افراد مبتلا به این اختلال ممکن است تایید کنند که لاغر هستند، اما اغلب جدی بودن عوارض جسمانی و وضعیت دچار سوء تغذیه شده خود را تشخیص نمی دهند.

غالباً فرد بعد از کاهش وزن چشمگیر (یا ناتوانی در کسب کردن وزن مورد انتظار)، توسط اعضای خانواده مورد توجه حرفه ای قرار می گیرد. اگر افراد خودشان جویای کمک باشند، معمولاً به دلیل ناراحتی از پیامدهای جسمانی و روان شناختی گرسنگی کشیدن است. افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی به ندرت فقط از کاهش وزن شکایت می کنند. در واقع، افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی اغلب در مورد این مشکل بینش ندارند یا آن را انکار می کنند. بنابراین، برای ارزیابی سابقه کاهش وزن و ویژگی های دیگر این بیماری، به دست اوردن اطلاعات از اعضای خانواده یا منابع دیگر اهمیت دارد(انجمن روانپزشکی آمریکا ، ۲۰۱۳، ترجمه سید محمدی، ۱۳۹۳).