کد محصول: PSR108
تعداد صفحات : ۲۰ صفحه
فرمت فایل WORD
قیمت: ۱۸۰۰۰ تومان
مبانی و چارچوب نظری، پیشینه تحقیق داخلی و خارجی در مورد ارزش ها و هنجارها
فهرست مطالب
ارزشها: ۱
۲-۱۵ تعریف مفهوم ارزش: ۱
۲-۱۶ نظریه ارزشی (تغییر ارزش های سنتی) «دیوید رایزمن»: ۲
جدول۳. نوع موسیقی مورد استفاده و نحوه بهره مندی از آن توسط دو گروه اکثریت و اقلیت ۴
۲-۱۷ نظریه ارزشی (نوسازی) «دانیل لرنر»: ۴
۲-۱۸ نظریه ارزشی (دگرگونی ارزشی) رونالد اینگلهارت: ۶
۲-۱۹ کارکرد رسانه ها و فرایند اجتماعی کردن در انتقال هنجارها و ارزشها ۷
۲-۲۰ رسانهها و تغییر ارزشهای سنتی و فردی : ۸
۲-۴۴ پیشینه داخلی پژوهش : ۹
۲-۴۵ پیشینه خارجی پژوهش : ۱۴
منابع فارسی : ۲۰
منابع خارجی: ۳۰
بخشی از پروژه
ارزشها :
هنجارهای یک جامعه در نهایت تجلی ارزشهای آن جامعه است. یعنی عقاید مشترک اجتماعی دربارهی آنچه که خوب، درست و مطلوب است. مانند احترام به بزرگتر(بهروان،۱۳۷۴ص ۶۰ و ۶۴).
۲-۱۵ تعریف مفهوم ارزش:
‹‹ ساروخانی: ارزش ها تظاهرات شناختی نیازهای انسانی هستند ، ارزش ها دلالت بر ترجیحاتی دارند که افراد برای حصول نتایج خاص در زندگیشان و انواع رفتارهای خاص مشترکا دارا می باشند ›› (ساروخانی ،۱۳۷۵)
‹‹ لاندبرگ : چیزی ارزش دارد یا ارزش است که مردم برای ابقاء یا افزایش آن کوشش کنند››( لاند برگ ۱۹۴۷: ۲۶)
« ویلیامز : ارزش آن چیزی است که افراد به صورت الزام، عبادت، لذت و… به آن اعتقاد دارند و آنرا می خواهند» (ویلیامز،۱۹۵۶، ص۳۷۵)
۲-۱۶ نظریه ارزشی (تغییر ارزش های سنتی) «دیوید رایزمن »:
یکی از نظریه پرادازان امریکایی به نام «دیوید رایزمن» در کتاب خود به نام «انبوه تنها » سیر تحول جوامع ودگرگونی های آنها را ناشی از تحول ارتباطات و وسایل ارتباطی میداند. وی سیر زندگی بشر را به سه دوره تقسیم بندی کردهاست. وی در این دورهها، به نقش رسانهها در تغییر سنتها و ایجاد شکاف نسلی اشاره کرده است: دوره اول، دوره سنت راهبر ( انسان از سنت هدایت شده)(جامعه باستانی یا سنتی) است. در این دوره سنتها فرهنگ را انتقال میدهند و هر نسل پیوند خود با نسلهای پیشین از طریق اشتراک سنتها باز مییابد و همین باعث می شود که وحدت و هویت اقوام انسانی (نسل های انسانی) تأمین شود. سنتها به عنوان راهها و شیوههای عمل و میراث نیاکان، بعدی تقدس آمیز دارند و همین امر هر گونه شک و تردیدی در مورد آنها را از بین می برد. در این دوره راههای آینده، همان راههایی است که نیاکان جامعه ما طی قرن ها پیمودهاند(رابرتسون،۱۳۷۲: ۱۳۱). به عبارتی در دوران سنت راهبر یک نوع ساخت اجتماعی مبتنی بر سنت، رفتار بشر را یکنواخت و قابل پیش بینی میکند و به او آرامش و ثبات میدهد. ارتباطات در این دوره چهره به چهره است(مهدیزاده،۱۳۸۰ص ۲۴).”رایزمن” بر این باور است که تربیت فردی در مرحلهی نخست، از طریق حماسه ها، افسانه ها و اسطورهها شکل میگیرد که به صورت شفاهی به فرد منتقل میشود و نقش این نوع تربیت همزمان، هم سنتها را متذکر می شود و هم نشان می دهند چطور قهرمانان بزرگ و استثنایی میتوانند، جاودانه شوند(دادگران،۱۳۸۴ص ۸۶). دوره دوم، دوره درون راهبر (جامعه از درون هدایت شده) (جامعه فرد گرایی) است. این دوره با کاهش تدریجی اهمیت سنتها آغاز و باعث کاهش تشابهات در رفتارها و اعمال میشود. در این دوره همه افراد جامعه از الگوی یکسانی در حیات اجتماعی تبعیت نمیکنند. همچنین فردگرایی گسترش مییابد و انسان بار مسئولیت و عمل خود را به دوش میگیرد. “رایزمن ” این دوران را دوران التهاب، هراس و سرزنشهای بیپایان میداند. (رابرتسون،۱۳۷۲: ۱۳۱) در این مرحله، انتقال میراث فرهنگی، از طریق نوشتار به ویژه چاپ و مکتوبات که انگاره های فردی را رواج میدهند، انجام میگیرد. در حالی که اسطورهها و حماسهها با حلقه زدن بر گرد اجاق قبیله بازگو میشد و سینه به سینه از نسلی به نسل دیگر منتقل میشد. نسل از درون هدایت شده کتاب خود را در انزوا و در خلوت و یا در گوشه ای از اتاق خود می خواند(دادگران،۱۳۸۴،ص ۸۶).
دوره سوم، دورهی دگر راهبر (از برون هدایت شونده)(جامعه مصرف و فراوانی):است که دوران ظهور وسایل ارتباط جمعی است و پدیدههایی چون هدایت از راه دور، بتواره پرستی، شیء سروری و بحران هویت از ویژگیهای آن است. این دوره عدهای با استفاده از قدرت جادویی وسایل ارتباط جمعی، تودهها را تحت تأثیر قرار میدهند و الگوهای خاص فکری و اجتماعی خود را القا میکنند. انسان در این دوره در پی امحای روابط سنتی و پابرجای خانوادگی، خویشاوندی، همسایگی و وسایل ارتباط جمعی دوستیهای قدیم است و در برابر رسانهها و گردانندگان قدرتمند آن و همچنین وسوسههای ناشی از آن بسیار آسیب پذیر است. به زعم «رایزمن »این دوره در تاریخ انسان با عنوان دورهای ثبت خواهد شد که در آن رسانهها و گردانندگان آنها الگوهای حیات اجتماعی را میسازند(رابرتسون،۱۳۸۳: ۱۳۱). به عبارتی این دوران ناشی از تمدن ارتباط جمعی و پیدایش ابزارسالاری است. در این دوره بتهای ذهنی جدیدی به وجود میآید که در انسان موجب از خود بیگانگی می شود. در این مرحله فرهنگ بلعیده می شود(مهدیزاده،۱۳۸۰،ص ۲۴). رسانهها افراد را می سازند، آنهم نه در میان جمع خانواده و یا در گوشهی عزلت، بلکه در میان گروه دوستان و همسالان. تأثیر آموزشی رسانهها در تمام طول حیات انسان تداوم مییابد و رسانههایی مانند تلویزیون، رادیو (و تکنولوژیهای نوین ارتباطات و اطلاعات) دائماً افراد کلیشهای و متحدالشکل توده را هدایت میکنند و به رفتار آنها نظم میبخشند(دادگران،۱۳۸۴،ص ۸۶و۸۷).