اطلاعیه

یادگیری خود تنظیمی-مبانی و چارچوب نظری، پیشینه تحقیق داخلی و خارجی

کد محصول: PSR63

تعداد صفحات :   ۴۴   صفحه

فرمت فایل WORD

قیمت:    ۲۳۰۰۰ تومان

دانلود فایل بلافاصله بعد از خرید

مبانی و چارچوب نظری، پیشینه تحقیق داخلی و خارجی در مورد یادگیری خود تنظیمی 

فهرست مطالب

یادگیری خود تنظیمی         ۱

واین (۲۰۰۳)، ویژگی های یادگیرندگان خود تنظیم را چنین برمی شمارد: ۶

۲-۲. مبانی تجربی     ۱۳

۲-۲-۱. تحقیقات انجام شده در داخل کشور ۱۳

۲-۲-۲. تحقیقات انجام شده در خارج از کشور       ۱۹

جدول ۲-۱. خلاصه تحقیقات انجام شده در داخل کشور     ۲۶

جدول ۲-۲ خلاصه تحقیقات انجام شده در خارج از کشور   ۳۶

منابع فارسی   ۴۴

منابع انگلیسی: ۵۵

بخشی از پروژه

یادگیری خود تنظیمی

به اعتقاد روان شناسان هر رفتاری که از ما سر می زند، معلول یادگیری است. بدین معنی که یک رشته از یادگیری های ساده تر موجب یادگیری های پیچیده تر می شوند. به علاوه چون محیط زندگی افراد آدمی همواره در معرض تغییر است، انسان برای غلبه بر این دگرگونی ها ناچار از یادگیری است

(مختاری، ۱۳۸۹).

یادگیری، یک فرایند است. در هر فرایند، عوامل و متغیرهایی در حال تعامل‌اند. بر خلاف گذشته که تصور می‌شد توانایی یادگیری هر فرد، تابعی از میزان هوش و استعدادهای اوست، در چند سال اخیر این نظریه در میان روان‌شناسان قوت گرفته است که با وجود نقش تعیین‌کننده عواملِ ذاتی هوش و استعداد در یادگیری، عوامل غیرذاتی نیز در این رابطه، مهم قلمداد می‌شوند. یکی از این موارد «راهبردهای یادگیری» است که روان‌شناسی تربیتی در کشف این راهبردها، در چند سال اخیر، پیشرفت زیادی داشته است. یادگیری برای انسان و سایر موجودات زنده، اهمیت بنیادینی دارد. در عمل، تمام فعالیت‌های روزانه ما (صحبت کردن، فهمیدن، خواندن، ارتباط اجتماعی و…) وابسته به دریافت و ذخیره اطلاعات از محیط پیرامون ما می‌باشد. حافظه و یادگیری، ما را قادر می‌سازد تا مهارت‌های تازه آموخته و رفتارهای تازه در خود ایجادکنیم. بدون یادگیری احتمالاً هیچ‌گونه حیات انسانی وجود نمی‌داشت ( مفاخری و معتمدی، ۱۳۹۰ ).

در دهه های اخیر نقش و اهمیت راهبردهای خود تنظیمی در یادگیری به طور فزاینده ای مورد توجه قرار گرفته است. رویکرد خود تنظیمی فرایند پیچیده ای است که تغییراتی را در مهارت ها، خود نظم دهی، دانش راهبردی، توانایی ها و انگیزش یادگیرندگان ایجاد می کند (گراهام  و هریس ، ۲۰۰۵). بیش از دو دهه است که نقش الگوی خود تنظیمی به عنوان یک رویکرد آموزشی برای تحول راهبردهای تحصیلی و خود نظم دهی در بین دانش آموزان ثابت شده است (علی بخشی، آقا یوسفی، زارع، بهزادی پور، ۱۳۹۰).

خودتنظیمی در یادگیری از مقوله هایی است که به نقش فرد در فرایند یادگیری توجه دارد. این سازه ابتدا در سال ۱۹۶۷ توسط بندورا  مطرح شد. زیمرمن (۱۹۸۶)، نیز به عنوان یکی از نظریه پردازان تئوری شناختی – اجتماعی، راهبردهای یادگیری خود تنظیمی را نوعی یادگیری تعریف کرده است که در آن دانش آموزان به جای آنکه برای کسب مهارت و دانش، بر معلمان و والدین یا دیگر عوامل اموزشی تکیه کنند، شخصاً کوشش های خود را شروع و هدایت می کنند (مفاخری و معتمدی،۱۳۹۰). به عبارت دیگر یادگیری خود تنظیمی به مشارکت فعال یادگیرنده از نظر رفتاری، انگیزشی، شناختی و فراشناختی در فرایند یادگیری برای بیشتر کردن یادگیری اطلاق می شود (سبحانی نژاد و عابدی، ۱۳۸۵).

مفهوم یادگیری خود نظم یافته از نظریه اجتماعی – شناختی بندورا (۲۰۰۶)، نشئت گرفته است که در آن فرض می گردد بین فرایندهای شخصی، محیطی و رفتاری علیت متقابل برقرار است. میزان استفاده فراگیران از راهبردهای خود تنظیمی یادگیری نه تنها به دانش آنان درباره این راهبردها بستگی دارد، بلکه به فرایندهای تصمیم گیری فراشناختی و پیامدهای یادگیری در محیط آموزشی نیز مرتبط است. در مجموع، مفهوم یادگیری خود نظم یافته، به کاربرد خودتنظیمی در مسائل یادگیری، به ویژه آن گونه از یادگیری اطلاق می شود که در بافت کلاس و محیط آموزشی به وقوع می پیوندد ( سیف، ۱۳۹۰).

مطابق نظر بندورا (۱۹۷۷)، خود تنظیمی کاربرد توانایی ها و قابلیت های خود هدایتی، خود کنترلی و خود مختاری می باشد. از نظر وی، قابلیت های ذکر شده تحت تاثیر باور افراد درباره ی خودکارآمدی در فعالیت ها و رفتارهای مختلف است. خود تنظیمی به عنوان کوشش های روانی در کنترل وضعیت درونی، فرایندها و کارکردها جهت دستیابی به اهداف بالاتر تعریف شده است ( کُل ، لوگان ، والکِر ، ۲۰۱۱).

ایجاد و پرورش مهارت های یادگیری خود تنظیمی به یکی از اهداف آموزشی در چند دهه اخیر تبدبل شده است، به طوری که پژوهش ها و مطالعات مربوط به یادگیری خود تنظیمی در سطح جهان افزایش یافته است. یادگیرندگان خود تنظیم، افرادی فعال و خودجوش هستند که به جای انتظار کشیدن منفعلانه برای یادگیری واکنشی، ابتکار عمل را در یادگیری به دست می گیرند، یادگیری آن ها هدفمند و معنادار است و با توجه به انگیزه بالا، یادگیری ایشان پایداری و تداوم خواهد داشت. این گونه افراد در زندگی خود مسئولیت پذیر تر هستند و از فرایند خودانضباطی در یادگیری خویش سود می برند ( نامداری پژمان، ۱۳۹۰).

منظور از خودتنظیمی در یادگیری، توانایی یادگیرندگان برای درک و کنترل یادگیری شان است که برای موفقیت در مواد درسی بسیار مهم است و آن ها را به یادگیرندگانی اثربخش و کارآمد تبدیل می کند، بنابراین راهبرد یادگیری خودتنظیمی برای آموزش این موضوع به یادگیرندگان است که رفتارشان آموختنی است و می توانند اثرهای رفتاری خود را بررسی کنند و محیط یادگیری خود را چنان سازمان دهند که رفتارها و تلاش هایشان بازدهی بیشتری داشته باشد ( زیمرمن، ۲۰۰۳ به نقل از عجم و همکاران، ۱۳۹۱ ).

راهی ساده برای تعریف مفهوم خود تنظیمی وجود ندارد. اما محققان بارها و بارها بر سه بخش تاکید کرده اند. اول، یادگیری خود تنظیمی شامل استراتژی های فراشناختی دانش آموزان برای برنامه ریزی، نظارت و اصلاح شناخت خود است که اشاره به آگاهی و کنترل فرایندهای تفکر دارد. دوم، تلاش دانش آموزان در مدیریت کارهای علمی خود، به عنوان جزء دیگری از یادگیری خود تنظیمی ارائه شده است. جنبه سوم، راهبردهای شناختی واقعی دانش آموزان است که برای یادگیری مواد واقعی مورد استفاده قرار می دهند. از لحاظ تئوری، این مهارت ها باید نقش مهمی را در شرایط یادگیری عمومی که در آن یادگیرندگان به طور فعال در فرایند یادگیری شرکت دارند، ایفا نماید ( پِنگ ، ۲۰۱۲ ).

خودتنظیمی رفتار به استفاده بهینه از منابع گوناگون که یادگیری را بیشینه می سازد، گفته می شود. خود تنظیمی انگیزشی به کاربرد فعال راهبردهای انگیزشی اطلاق می شود که یادگیری را بیشینه می سازد و ترس و اضطراب را کاهش می دهد. خود تنظیمی شناختی به کاربرد فعال راهبردهای شناختی ( که خاص تکالیف هستند ) مربوط می شود و خود تنظیمی فراشناختی به کاربرد فعال راهبردهای قراشناختی ( که راهبردهای نظارتی و مدیریتی هستند ) اطلاق می شود که یادگیری را بیشینه می سازند ( زاهد، رجبی، امیدی، ۱۳۹۱).

بر اساس نظر سیری  و سیگ  (۲۰۰۹)، مفهوم خودتنظیمی به اعتقاد پژوهشگران حوزه شناختی – اجتماعی به رفتارها، احساسات و افکار از پیش برنامه ریزی شده ای که به طور مداوم، بر اساس بازخوردهای حاصل از عملکرد فردی دچار تغییراتی در جهت دستیابی به اهداف موردنظر می گردد، اطلاق می شود ( موسی رمضانی، ۱۳۹۰ ).

بنابراین یادگیری خود تنظیمی به توانایی ما برای درک و کنترل محیط های یادگیری باز می گردد. بدین منظور، ما باید اهدافی را مشخص کنیم، راهبردهایی را انتخاب کنیم که بتواند به ما در رسیدن به این اهداف کمک کند، راهبردها را انجام دهیم، و از این راهبردها جهت رسیدن به اهدافمان استفاده کنیم (شانک ، ۱۹۹۶). تعداد کمی از دانش آموزان هستند که خود نظم دهی کاملی دارند؛ و آنهایی که مهارت های خود نظم دهی بهتری دارند، با تلاش کمتر بیشتر یاد می گیرند و سطوح بالاتری از رضایت تحصیلی را گزارش می دهند (پنتریچ، ۲۰۰۰؛ زیمرمن، ۲۰۰۰). در مقابل دانش آموزانی که خود نظم دهی ندارند، رفتارهای تکانشی بیشتری از خود نشان می دهند، پیشرفت تحصیلی کمتری دارند و نمی توانند توانایی هایشان را نشان دهند (زیتو ، آدکینز ، گاوینز ، هریس و گراهام، ۲۰۰۷).

وینشتین  و مایر  (۱۹۸۶)، راهبردهای خود تنظیمی یادگیری را مشتمل بر سه سازه « شناخت »، « فراشناخت » و « منابع مدیریت و نظارت » می دانند. شناخت در این مدل مشتمل بر راهبردهای شناختی یادگیری و قدرت تفکر انتقادی، می گردد. راهبردهای شناختی یادگیری در این مدل شامل مرور ذهنی، بسط، سازماندهی اطلاعات و تفکر منطقی است. در این مدل، راهبردهای نظارت بر فرایندهای یادگیری و خود تنظیمی، فراشناخت خوانده می شود. راهبردهای مدیریت منابع که دربرگیرنده راهبردهایی برای کنترل و اداره عوامل غیرشناختی یادگیری مانند زمان، تلاش و محیط است، سومین مؤلفه خودتنظیمی در این مدل به شمار می آید.

یادگیرندگان خود تنظیم در دانش فراشناختی مهارت داشته و می دانند چگونه فرایندهای ذهنی خود را در جهت پیشرفت اهداف فردی سوق دهند. همچنین آن ها در مراحل مختلف یادگیری اقدام به برنامه ریزی، خود نظارتی، خود کنترلی و خودسنجی می کنند. از نظر انگیزشی، این نوع از یادگیری به داشتن باورها و نگرش های انطباقی مناسب در حوزه ی تحصیلی به ویژه علاقمندی در انجام تکالیف تحصیلی و تلاش و پشتکار لازم در این زمینه، کمک فراوانی نموده و سبب می شود فرد خود را لایق، خودکارآمد و مستقل تصور نماید. همچنین از نظر رفتاری، این یادگیرندگان قادرند محیط هایی را برای یادگیری بهینه انتخاب، پی ریزی و خلق نمایند ( توکلی زاده، ابراهیمی قوام، فرخی و گلزاری، ۱۳۹۰).

واین  (۲۰۰۳)، ویژگی های یادگیرندگان خود تنظیم را چنین برمی شمارد:

–        به منظور گسترش علم خود، اهدافی تعیین می کنند.

–        از برانگیختگی خود، آگاه هستند و راهبردهایی به منظور مدیریت هیجان های خود دارند.

–        به طور مرتب مراقب خود و رسیدن به یک هدف هستند.

–        بر اساس پیشرفتی که داشته اند، راهبردهای خود را سازگار و مورد تجدیدنظر قرار می دهند.

در پژوهش پنتریچ و شانک (۲۰۰۲)، گزارش شده است که دانش آموزان دبیرستانی که دارای پیشرفت تحصیلی بالاتری هستند، در استفاده از راهبردهای یادگیری خود تنظیم موفق ترند. آنها در برخورد با شرایط، از استراتژیهای متنوع تری استفاده می کنند. اما دانش آموزانی که موفقیت کمتری دارند، از استراتژیهای کمتری نیز استفاده می کنند و چنین بیان شده است که آن ها از هیچ روش خاصی برای مطالعات علمی استفاده نمی کنند.

جنبه دیگر تعریف آموزش و پرورش شامل تغییر رفتار و فعالیت های مبتنی بر قوانین رفتاری است

(کُنتی ، ۲۰۱۱ ). این یک واقعیت است که ما نمی توانیم همه چیز را به دانش آموزان یاد بدهیم، بنابراین باید به آنها بیاموزیم که چگونه خودشان یاد بگیرند (یادگارزاده،۱۳۸۹). سازه خود تنظیمی به آموزش استراتژیهایی اشاره دارد که افراد را قادر می کند جهت گیری هدفهای خود را در فرایند یادگیری رشد دهند. به عبارت دیگر، یادگیری خود تنظیمی فقط یادگیری دانش آموزان را تقویت نمی کند، بلکه فرصت هایی را برای آنها فراهم می کند تا به طور فعال فرایندهایی مانند تنظیم اهداف، خود کنترلی، خود ارزشیابی و خود انگیزشی را مدیریت کنند (چانگ ، ۱۹۹۱).