اطلاعیه

سازگاری زناشویی-مبانی و چارچوب نظری، پیشینه تحقیق داخلی و خارجی

کد محصول: PSR18

تعداد صفحات :   ۲۸   صفحه

فرمت فایل WORD

قیمت:     ۱۸۰۰۰ تومان

دانلود فایل بلافاصله بعد از خرید

مبانی و چارچوب نظری، پیشینه تحقیق داخلی و خارجی در مورد سازگاری زناشویی 

فهرست مطالب

سازگاری زناشویی      ۳

تعریف سازگاری زناشویی      ۳

۲-۱-۳-۲ کارکرد مطلوب خانواده     ۴

۲-۱-۳-۳ معنی و مفهوم خانواده متعادل     ۵

۲-۱-۳-۴ خانواده مدرن       ۶

۲-۱-۳-۵ زیر منظومه زن و شوهری  ۸

۲-۱-۳-۶ تفاوت های زنان و مردان  ۹

نقش کروموزوم y در ایجاد تفاوت ها  ۹

تفاوت در رشد ۱۰

تفاوت در علایق و رغبت ها   ۱۲

پرخاشگری     ۱۲

اضطراب        ۱۳

۲-۱-۳-۷ علل مشکلات و تعارضات در میان زوجین ۱۴

۲-۱-۳-۸ نقش عشق در ازدواج و تداوم زندگی       ۱۵

۲-۱-۳-۹ نقش فشارهای فرهنگی در رضایت زن و شوهر    ۱۶

۲-۱-۳-۱۰ اختلافات مالی    ۱۷

۲-۱-۳-۱۱ روابط والدین و کودک    ۱۹

۲-۱-۳-۱۲ عوامل شخصی    ۲۰

۲-۱-۳-۱۳ حسادت   ۲۱

بررسی پیشینهی تحقیق       ۲۲

پژوهشهای خارجی     ۲۲

پژوهشهای داخلی      ۲۵

الف: منابع فارسی      ۲۸

ب: منابع لاتین         ۳۲

 بخشی از پروژه

سازگاری زناشویی

تعریف سازگاری زناشویی

امروزه سازگاری زناشویی یکی از اصطلاحاتی است که وسیعاً در مطالعات خانواده و زناشویی مورد استفاده قرار می‌گیرد. این اصطلاح با بسیاری از اصطلاحات دیگر همچون «رضایت زناشویی»، «شادکامی زناشویی»، «موفقیت زناشویی» و «ثبات زناشویی» مرتبط است. در حالیکه اصطلاحات قبلی هر کدام تنها یک بعد از ازدواج را نشان می‌دهند, سازگاری زناشویی یک اصطلاح چند بعدی است که سطوح چندگانه ازدواج را روشن می‌کند و فرایندی است که در طول زندگی زوجین به وجود می‌آید، زیرا که لازمه آن انطباق سلیقه‌ها، شناخت صفات شخص، ایجاد قواعد رفتاری و شکل‌گیری الگو‌های مراوده‌ای است، بنابراین سازگاری زناشویی یک فرایند تکاملی در بین زن و شوهر است. در طول سالها از این مفهوم بدون یک تعریف مشترک و روشن بین محققان استفاده شده‌است. سازگاری زناشویی شیوه‌ای است که افراد متأهل، به‌طور‌فردی یا با یکدیگر، جهت متأهل ماندن سازگار می‌شدند، به‌طوری که سازگاری زناشویی یکی از مهمترین فاکتورها در تعیین ثبات و تداوم زندگی زناشویی است (گال ، ۲۰۰۱؛ گلدنبرگ ،۱۳۸۲). مطالعات طبقه‌بندی شده هامیلتون (۱۹۲۹)و برنارد (۱۹۳۳) (گلدنبرگ ،۱۳۸۲). تعریف خاصی را برای سازگاری زناشویی ارائه نداده‌است. کاتریل (۱۹۳۳؛ گلدنبرگ ،۱۳۸۲). اولین کسی بود که سازگاری زناشویی را به‌صورت «فرایندی که شریک‌های متأهل تلاش می‌کنند تا سیستم‌های ارتباطی خاص یا موقعیتی که در خانواده قبلی خودشان کسب کرده‌اند ، مجدداً ایفا کنند» تعریف کرد. سازگاری زناشویی به‌صورت یک فرایند تعریف می‌شود که بوسیله موارد زیر تعیین می‌شود: ۱) تفاوت‌های پردرد سر دو تایی، ۲) تنش‌های بین فردی و اضطراب شخصی، ۳) رضایت دوتایی، ۴) همبستگی دو‌تایی، و ۵) توافق کلی دو‌تایی روی شیوه‌های مهم عملکرد (اسپانیر، ۱۹۷۶). اسپانیر و کل یک مقیاس برای اندازه‌گیری سازگاری دو‌تایی پیشنهاد کردند که می‌تواند برای زوج های متأهل و زوج‌هایی که بدون ازدواج با یکدیگر با هم زندگی می‌کنند، مورد استفاده قرار گیرد. این مقیاس شامل زیر‌مقیاس‌هایی است که چهار مؤلفه تأیید شده اصلی را اندازه می‌گیرد: ۱) رضایت دو‌تایی, ۲) توافق دو‌تایی, ۳) همبستگی دوتایی, و ۴) بیان محبت آمیز. سازگاری زناشویی بر بسیاری از ابعاد زندگی فردی و اجتماعی انسان‌ها تأثیرمی‌گذارد که در واقع سنگ زیربنای عملکرد خوب خانواده است و نقش والدینی را تسهیل می‌کند و سبب توسعه اقتصادی و رضایت بیشتر از زندگی می‌شود. از سویی دیگر وجود نا‌سازگاری زناشویی در روابط زن و شوهر علاوه بر ایجاد مشکل در موارد فوق، باعث اشکال در روابط اجتماعی، گرایش به انحرافات اجتماعی و اخلاقی، و افول ارزش‌های فرهنگی در بین زوجین می‌شود (موسوی، ۱۳۸۲). طبق نظر هالفورد (۱۳۸۴) عوامل مؤثر بر سازگاری زناشویی شامل سه دسته خصوصیات فردی، عوامل موقعیتی و رویدادهای زندگی می‌باشد. همچنین بر اساس پژوهشهای مختلف عواملی چون محیط خانواده (شریعتمداری، ۱۳۷۴) و سبک دلبستگی (دیفیلیپو، ۲۰۰۰) بطور مثبت، و عواملی نظیر تفکرات غیر منطقی و افسردگی (بیچ و الری ، ۱۹۹۳) بطور منفی با سازگاری زناشویی ارتباط دارند. بحث و نتیجه‌گیری از مجموع پژوهشهای مختلف چنین استنبا ط می‌گردد که یک رابطه زناشویی با سازگاری خوب رابطه‌ای است که نگرش‌ها و اعمال هر یک از شریک‌ها محیطی را فراهم می‌کند که جهت عملکرد مناسب ساختارهای شخصیتی خود و شریکش، خصوصاً در حوزه ارتباطات اولیه، مطلوب باشد. بنابراین،با توجه به اهمیت و نقش سازگاری در روابط بین زوجین و افزایش کیفیت زندگی زناشویی، واز سویی با عنایت به نتایج پژوهشهای مختلف در این زمینه، لزوم توجه و بررسی این متغیر در جهت کاهش تعارضات و مشکلات و بهبود و افزایش رضایت در روابط زناشویی احساس می‌گردد (موسوی، ۱۳۸۲).