کد محصول:M108
قیمت فایل ترجمه شده: ۱۰۰۰۰تومان
تعداد صفحه انگلیسی:۲۶
سال نشر: ۲۰۱۱
تعداد صفحه ترجمه فارسی: ۲۳ صفحه word
عنوان فارسی:
مقاله ترجمه شده عوامل سازمانی جهت پشتیبانی از مدیریت دانش و نوآوری
عنوان انگلیسی:
Organizational factors to support knowledge management and innovation
چکیده فارسی:
هدف: هدف این مقاله تحلیل این است که چگونه عوامل سازمانی از قبیل ارزشهای فرهنگی، رهبری و شیوه های منابع انسانی بر شیوههای اکتشاف و بهره برداری از دانش و نوآوری از طریق یک مطالعه تجربی تأثیر میگذارد.
طراحی/متدلوژی/دیدگاه: از دیدگاه دانشمحور شرکت، شش فرضیه ایجاد شده و بطور آماری در یک نمونه شامل ۱۱۱ شرکت اسپانیایی متعلق به صنایع نوآور آزمون شده است. متدلوژی تحقیق با هدف جمعآوری داده با ملاحظه یافتههای شیوههای مدیریت دانش و بعضی جنبههای سازمانی مرتبط در شرکتها استفاده شده است.
یافتهها: این مقاله شواهدی از اثر تعدیلگر فرهنگ دانش محور، رهبری دانش گرا و شیوه های منابع انسانی دانش محور در ارتباط با اکتشاف دانش و شیوههای بهره برداری و خروجیهای نوآوری سازمانها نشان میدهد. مشابه ادبیات گذشته، پیشنهاد میگردد که همچنین شیوه های مدیریت دانش در نوع خودشان برای هدف نوآوری مهم هستند هنگامی که برخی از توانمندسازها- عوامل سازمانی برای غلبه بر موانع انسانی در برابر مدیریت دانش- بطور مناسب ایجاد شدهاند، ظرفیت نوآوری شرکت میتواند بطور موفقیت آمیزی بهره برداری گردد.
محدودیتها/مفاهیم تحقیق: تحقیق به صنایع با نرخ نوآوری بالا محدود است. مطالعات آینده شامل صنایع دیگر و شرکتهایی با تنوع بیشتر خواهد بود.
مفاهیم کاربردی: نتایج این مطالعه پیشنهاد میدهد که مدیران باید به شیوههای اکتشاف و بهرهبرداری هماهنگ با چندین توانمندساز سازمان توجه کنند به منظور اینکه به نتایج سطوح بالای نوآوری در شرکت برسند.
اصالت/ ارزش: این مقاله شواهد تجربی جدیدی حاکی از رابطه بین مدیریت دانش، عناصر سازمانی از قبیل، فرهنگ، رهبری، شیوههای منابع انسانی و نوآوری در نمونه بزرگی از شرکتها میباشد. تا به امروز، تحقیقات تجربی در خصوص این روابط عمدتاً محدود به مطالعات موردی توصیفی بوده است و در نتیجه فقدان شواهد تجربی با نمونه های زیادی از شرکتها وجود دارد.
کلمات کلیدی: مدیریت دانش، اکتشاف، بهره برداری، شیوه های منابع انسانی، فرهنگ، رهبری، نوآوری
۱. مقدمه
در سال های اخیر، مدیریت دانش بعنوان وسیله ای اصلی برای توسعه اثربخشی و عمکلرد سازمان شناخته شده است (Zack et al., 2009). علاوه بر آن، اهمیت مدیریت دانش در سازمان ها بدلیل عواملی از قبیل رشد جهانی، سرعت در نرخ تغییرات تکنولوژی یا نیاز به اشتراک بهترین تجربیات بسیار شدت یافته است (Zack, 1999a; Mehta, 2008). از دیدگاه دانش محور شرکت دانش بعنوان مهمترین منبع استراتژیک برای اطمینان از نجات سازمان در طولانی مدت و موفقیت آن می باشد از آنجایی که انواعی از دانش پیچیده از قبیل قابلیت ها یا روال ها ارزشمند است در حالی که کمیاب و تقلید از آن مشکل است(DeCarolis and Deeds, 1999). در نتیجه، فرآیندها و شیوه هایی که شرکت ها بمنظور مدیریت دانش بکار می برند وسیله ای برای رسیدن به اهداف استراتژیک از طریق مهار پیچیدگی و بهترین استفاده از منابع و قابلیت های موجود می-باشد(Zack, 1999a; Zollo and Winter, 2002).
در این مقاله، اثر فرآیند مدیریت دانش بر نوآوری بررسی شده است، با بررسی اینکه وجود این وسایل (بعنوان مثال تجربیات) لازم است ولی شرط کافی برای رسیدن به اثربخشی بهینه از ابتکارات مدیریت دانش نیست. از این نقطه نظر، نویسندگان سعی می کنند نقش عوامل تعدیل گر اثرگذار بر روش بکارگیری شیوه های مدیریت دانش بوسیله اعضای سازمان بمنظور توسعه اکتشاف و بهره گیری از دانش-در کمیت و کیفیت- را تحلیل کنند (March, 1991).
بنا بر نظر دیتین (۲۰۰۴) و متا (۲۰۰۸)، عوامل کلیدی است که به طور کلی به مدیریت دانش مؤثر کمک می کند، عوامل انسانی و فنی است. این مطالعه مخصوصاًَ بر فاکتورهای اثرگذار برای غلبه بر موانع انسانی مرتبط با تولید دانش، کدگذاری آن، اشتراک و بکارگیری آن تمرکز دارد[۱]. بولینگر و اسمیت (۲۰۰۱) پیشنهاد می کنند که رفتار انسانی کلید موفقیت یا شکست فعالیت های مدیریت دانش می باشد، طوریکه مدیریت دانش شامل تاکید بر فرهنگ سازمانی، کارگروهی، ترغیب یادگیری و اشتراک مهارت ها و شیوه های دارد. از این نقطه نظر، سه عنصر حمایت کننده مرتبط با انسان برای موفقیت مدیریت دانش مورد ملاحظه قرار می گیرد: فرهنگ، رهبری و شیوه های منابع انسانی. بر اساس اسچین (۱۹۸۵)، فرهنگ نهایتاً در مورد کنترل رفتار و همچنین ممکن است بعنوان مزیت یا عیبی برای سازمان در رسیدن به اهداف اصلی اش باشد. سازمان ها بنابراین باید یک سری ارزش هایی که بر رفتارها اثر می گذارد و تمایل به اشتراک دانش را ترغیب کنند
Abstract:
Purpose – The purpose of this paper is to analyze how organizational factors such as cultural values, leadership and human resource (HR) practices influence knowledge exploration and exploitation practices and innovation via an empirical study. Design/methodology/approach – From the knowledge‐based view of the firm, six hypotheses were established and statistically tested in a sample of 111 Spanish companies belonging to innovative industries. Survey methodology was used with the aim of gathering data regarding knowledge management (KM) practices and certain, related organizational aspects in firms. Findings – This paper provides evidence of a moderating effect of knowledge‐centered culture, knowledge‐oriented leadership and knowledge‐centered HR practices in the relationship between knowledge exploration and exploitation practices and innovation outcomes of companies. In line with previous literature, it is suggested that although KM practices are important on their own for innovation purposes, when certain enablers – organizational factors to overcome human barriers to KM – are properly established, the innovation capacity of the firm can be more successfully exploited. Research limitations/implications – The research is limited to high rate innovation industries. Future studies will include other industries and a more diverse sample of firms. Practical implications – The results of this study suggest that managers should place attention on knowledge exploration and exploitation practices along with several organizational enablers in order to achieve high levels of innovation results for the company. Originality/value – This paper provides new empirical evidence on the relationships between KM, organizational elements such as culture, leadership, HR practices, and innovation in a large sample of firms. To date, the empirical research of these relations has been mainly limited to descriptive case studies and there is thus a lack of empirical evidence with large samples of firms.
Keywords: Knowledge management, Exploration, Exploitation, Human resource practices, Culture, Leadership, Innovation