اطلاعیه

مقاله ترجمه شده اقتصاد دانش بنیان

دانلود رایگان مقاله بیس انگلیسی خرید و دانلود ترجمه ی مقاله انگلیسی

کد محصول:M391

قیمت فایل ترجمه شده:   ۱۰۰۰۰ تومان

تعداد صفحه انگلیسی:۱۰

سال نشر: ۲۰۱۳

تعداد صفحه ترجمه فارسی:   ۲۱  صفحه word

عنوان فارسی:

مقاله ترجمه شده اقتصاد دانش بنیان

عنوان انگلیسی:

Knowledge-base economic

چکیده فارسی:

این مقاله به بررسی ارتباط بین روش های مدیریت دانش و عملکرد نوآوری از طریق بررسی های مقدماتی می پردازد، که تمرکزش را بر روی صنعت تولیدی قرار می دهد. مهمترین مفهومی که از این بررسی ها بر می آید این می باشد که مدیران در شرکت های تولیدی می بایست تاکید بیشتری  بر روی مدیریت منابع انسانی (HRM) داشته باشند. این بررسی نشان می دهد که مدیریت دانش سهمی در عملیات نوآوری داشته به ترتیبی که رویکردهای همزمان “عملکرد مدیریت منابع انسانی نرم” و شیوه های فناوری اطلاعات سخت”، پیاده سازی می شود.

ترجمه صفحه ی ۸ مقاله

ص ۸

دانش در ارتباط با مشتریان، رقبا و فناوری ؛ انطاف پذیر بودن و فرصت طلبی  با توجه به سهولت تغییر تولیدات، فرایندها و استراتژی ها ؛ داشتن نقش بازاری رو به توسعه . سبک شناسی نوآوری های بز آلن هامیلتون در این مفاله مورد استفاده قرار گرفته است.در اینجا نوآوری به عنوان فرایند جدید در ارتباط با جهان، تولیدات جدید در شرکت ها، افزودن به خطوط تولید کنونی، بهبود و بازبینی در ارتباط با خطوط تولید، کاهش هزینه در ارتباط با تولید کنونی، و تعیین موقعیت تولیدات کنونی طبقه بندی می شود. آن چه که در ارتباط با این نوآوری ها جدید می باشد به عنوان یک ابتکار رادیکالی در نظر گرفته می شود در حالی که طبقات دیگر به عنوان نوآوری های فزاینده می باشند. با وجود تلاش های اخیر در ارتباط با بازبینی نوع شناسی، مقیاس های بز آلن هامیلتون یک اعتبار صوری را حفظ می کند.

 نتیجه گیری : نقش مدیریت دانش کارآمد به عنوان یک مکانیسم هماهنگ کننده با توجه به دلایلی ایجاد شده است که شرکت ها برای تمایل به سمت توسعه نوآوری ها، دارای احتمالات بیشتری می باشند تا مدیریت دانش رفتاری و عملکردی بهتری داشته باشند. یک فرد می تواند تصور داشته باشد که این شرکت ها نه تنها دارای قابلیت مدیریت دانش می باششند بلکه، به طور کارآمدی از منابع موثر دیگر استفاده می کنند.این نتایج حمایت های تجربی اولیه ای را در ارتباط با نظریات پنروز، نلسون وینتر با نشان دادن نقش مدیریت دانش به عنوان یک مکانیسم هماهنگ کننده زمانی که به توسعه نوآوری های فزاینده می پردازند، ایجاد می کند. به هر حال حمایت های محدودی نیز درارتباط با این نظریه که شرکتی که به توسعه نوآوری ها می پردازد، دارای رفتار و عملکرد مدیریت دانش می باشد. همچنین دلایل قاطعی در ارتباط با اینکه، عملکرد های مالی برتر و مدیریت دانش مشترک می باشند وجود ندارد. یکی از تفاسیر مربوط به این نتایج این می باشد که نوآوری های جهانی نیازمند این می باشد که کسانی که درون شرکت ها می باشند به سمت حوزه های ملایم تری حرکت کرده تا دانش جدیدی را کسب کرده و قابلیت های جدید را توسعه دهند. این موضوع نیز صحیح می باشد که تکیه بر روی دانش های موجود و فرایندهای موجود برای گسترش واکنش به این دانش ها باعث جلوگیری از توسعه فرایندهای جدید می شود. برای ایجاد عملکردها، این حقیقت وجود دارد که خلائی بین نقش حمایتی مدیریت دانش و عملکردهای آن به عنوان نتیجه وجود دارد.هر یک از این سه اجزای مدیریت دانش دارای تاثیر مستقیمی بر روی نوآوری بوده اما پاسخ دهی نسبت به این دانش ها در ارتباط با عملردهای مالی می باشد. این نتایج به طور خاص دارای اهمیت می باشند زیرا فعالیت های اصلی مربوط به مدیریت دانش برای نمونه کتاب نوناکا و تاکشی و شرکت های تولید کننده دانش، مدیریت دانش را به عنوان یک امر حتمی در مورد نوآوری ها در نظر می گیرند.

خلاصه.

هدف – این تحقیقات در ارتباط با بررسی ارتباط بین فعالیت مدیریت دانش و عملکرد شرکت ها می باشد.

طرح/ روش شناسی / شیوه – ارتباطات نظری از طریق بررسی های تجربی بر روی ۲۲۲ شرکت اسپانیایی در ارتباط با بیوفناوری و شرکت های مخابراتی انجام شده است.

بررسی تحقیقات.

بررسی تاثیرات ممکن برای معرفی مدیریت دانش در شرکت ها بر روی این نقطه قرار دارد که به تعیین این موارد می پردازد که آیا آن می تواند پیشرفت کیفیتی را داشته باشد. بر مبنای گفته های داونپورت، اگرچه روابط بین مدیریت دانش و شاخص های عملکردی به طور گسترد مورد بحث قرار گرفته است، اما شرکت های کمی دارای این توان بوده اند تا روابط تصادفی را بین فعالیت مدیریت دانش و عملکرد شرکت های ایجاد کنند.

فایزاستون یک روش نوآوری را برای تعیین روابط بین مدیریت دانش، اهداف شرکت ها و مزایای مورد نظر مطرح کرده است.او یک مدل انتزاعی را به نام تخمین جهانی مزایا ایجاد کرده است. برای ارزیابی منفعت برنامه های مدیریت دانش، یک جنبه مفهومی و همچنین استفاده از روش ها و ابزارها نسبت به استفاده از روش های تحلیلی مورد نیاز است. برای ارتباط مدیریت دانش و عملکرد شرکت ها، تجزیه و تحلیل پشین از اهداف شرکتی و جریانات تجاری مورد نیاز است. در چنین مفهومی، مدیریت دانش به عنوان یک فرایند تجاری می باشد که به شرکت ها کمک می کند به اهداف خود برسند.فایراستون بیان می کند که برنامه های مدیریت دانش از طریق فعالیت هایی ایجاد می گردد . چنین فعالیت هایی دارای تاثیری بر روی فرایندهای تجاری می باشند و متشکل از ویژگی های مختلفی می باشند که حالت کنونی آن ها را تعیین می کند. تفاوت بین حالات کنونی و حالات عینی کمک به درک این موضوع می کند که چگونه معرفی برنامه های مدیریت دانش، عملکرد شرکت ها را تحت تاثیر قرار می دهد.

یکی از مشکلات اصلی این مدل سادگی بیش از حد تاثیر ایجاد شده در ارتباط با معرفی مدیریت دانش در شرکت ها می باشد.متغیرهایی در ارتباط با سرمایه انسانی وجود دارد که این مدل شامل آن نمی شود که شامل بهبود قابلیت ها و توانایی ها می باشد. داون پورت فعالیت های مدیریت دانش را در ارتباط با بعضی از فعالیت های میانجی می داند که نتایج مالی را تحت تاثیر قرار می دهند. پیشرفت در فعالیت های مدیریت دانش، متغیر های میانجی همانند ارزیابی عملکرد پروژه ها، شاخص های ظرفیتی کارکنان برای اجرای فعالیت های مربوط به دانش و سرانجام ایجاد مفاهیم و نوآوری ها را تحت تاثیر قرار می دهد. شکل گیری عقاید جدید و نوآوری ها در شرکت ها به سبب استفاده بهتر از دانش ها دارای تاثیری بر روی بهبود جریانات می باشد. به همین ترتیب، بهبود در فرایندها قابلیت کارکنان را بالا می برد. ویگ یک نمودار علت و معلولی را که به تجسم تاثیر معرفی برنامه های مدیریت دانش می پردارد رسم می کند. ارزش افزوده این مدل ها در ارتباط با معرفی تاثیرات مشتق شده از برنامه هایی می باشد که به تحریک ایجاد و تقسیم دانش می گردد.

دیکارولیس و دیدز به بررسی تاثیر دانش سازمانی بر روی عملکرد شرکت ها می پردازند. دانش شرکتی از طریق ذخیره و به جریان انداختن اطلاعات ایجاد می گردد.ذخایر دانشی به جمع آوری ارزیابی دانش ها که در ارتباط با شرکت ها درونی می باشد می پردازد.این جریانات به عناصری اشاره می کند که دارای توانایی برای اصلاح ذخایر اطلاهاتی می باشند. یک شرایط مناسب برای بررسی ذخایر و به جریان انداختن دانش های سازمانی و روابط آن با عملکرد شرکت در مورد ایجاد دانش به عنوان یک صنعت دینامیکی می باشد از این رو نویسنده از بخش های بیوفناوری برای بررسی های تجربی استفاده می کند.

فرضیه ۱- آن میزانی که شرکت به معرفی فعالیت های مدیریت دانش می پردازد در ارتباط با عملکرد شرکت می باشد.پذیرش این فعالیت ها و تکنیک ها یک محیط مناسبی را برای توسعه توان مجزا ایجاد می کند. این فرضیه ها از طریق تشخیص ابعاد مربوط به فعالیت های مدیریت دانش شکل می گیرد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.